شهر من تفرش

شهر من تفرش

۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه

شهر من تفرش






طبرش لغت نامه دهخدا
طبرش . [ طَ رَ / طَ رِ ] (اِخ ) معرب
تفرش . ولایتی است که از هر طرف که بدو روند به گریوه فرو باید رفت ، سیزده پاره ده است ، خم «ظ: فم یا فیم »و طرخوران از معظمات اوست ، هوایش معتدل است ، آبش ازچشمه ها و کاریز که از آن کوهها برمیخیزد و ارتفاعاتش پنبه و غله و میوه بود، اکثر اوقات آنجا ارزانی بود، و مردم آنجا شیعی اثناعشری اند. حقوق دیوانیش شش هزار دینار است . (نزهةالقلوب چ لندن ص 68). تفرش در فرورفتگی واقع شده و کوههائی آنرا احاطه کرده است ، و اغلب اهالی تفرش باسواد، و در دوره های اخیر غالباً مصدر مشاغل مهم دولتی و مملکتی بوده اند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 388). رستاق طبرش ؛ روایتی است از ابن المقفع که ضیعتهای آنرا طبرش بن همدان بنا کرده است و بعمارت آن فرموده . (تاریخ قم ص 78). رستاق طبرش ؛ سی ودو دیه ، از آن جمله طرخران ، فیم ، جادیده ، که مندرس گشته و ناپدید شده است . (تاریخ قم ص 56). رجوع به همان کتاب ص 117 شود. و عوانان بددین از قم و کاشان و آبه و طبرش و ری :

خسروا هست جای باطنیان
قم و کاشان و آبه و طبرش
آبروی چهار یار بدار
واندرین چار جای زن آتش
پس فراهان بسوز و مصلح گاه
تا چهارت ثواب گردد شش .
شمس الدین لاغری (از راحةالصدور - کتاب راوندی ).

تاریخ استان مركزی:
بررسی اسناد تاریخی از جمله تاریخ ماد نوشته ی دیاكونوف و ایران در زمان ساسانی نوشته ی كریستین سن دانماركی و ایران از آغاز تا اسلام گریشمن و بسیاری مستندات دیگر نشان می دهد ، استان مركزی امروزین از هزاره ی نخست پیش از میلاد قسمت اصلی سرزمین ماد سفلی یا ماد بزرگ بوده است و سه ایالت مادها كه به ماد سفلی معروف بوده در محدوده استان مرکزی قرار داشته این محدوده منطقه وسیعی از حوزه شازند، خنداب، فراهان، وفس تا آشتیان و تفرش و قسمت هایی از ساوه را شامل می شده است.

یورش های مداوم 46 ساله آشوریان به سرزمین ماد (834 تا 878 پیش از میلاد) سبب ویرانی شهرها و شهرك ها گردید، وجود تعداد كثیری تپه های باستانی استان مركزی به احتمال قوی بازمانده از آن دوران است.

بر اساس متون تاریخی از مناطقی كه مورد هجوم آشوریان قرار گرفته بودند مشرق هگمتانه (منطقه فراهان و اراك امروزین) ذكر شده است.

در اسناد تاریخی، هجوم بیست و پنج ساله اقوام مهاجم سكاها به ماد سفلی (استان مركزی امروزین) و ویرانی شهرها و شهرك های این منطقه نیز ذکر شده است. در زمان سلوكیان منطقه ماد بزرگ را مناطق بین همدان و ری (محدوده استان مرکزی امروزین) می دانستندو در اسناد آن دوران از شهری به نام "كره" نام برده شده و هم اكنون نیز منطقه ای به نام" كره رود" در اراك وجود دارد.

در زمان اشكانیان نیز استان مرکزی امروزین بخش اصلی ولایت ماد بزرگ بوده است.

جغرافی نویسان مسلمان محدوده استان مركزی را در سده های نخستین اسلامی به نام «ایالت جبال» نامیده اند.بعدها به ویژه در دوران سلجوقیان منطقه استان مرکزی همراه با همدان، ری و اصفهان به نام «عراق عجم» و نواحی میان دو رود دجله و فرات «عراق عرب» نامیده شد.

لازم به ذکر این که از دیگر میراث ارزشمند معنوی زنده برجای مانده از گذشته های دور تاریخی استان مرکزی می توان به کاربرد زبان های با ریشه مادی در این استان اشاره کرد ازجمله زبان تاتی که هم اكنون در بخش هایی از استان مركزی با آن زبان سخن می گویند. همچنین می توان به شهر های دلیجان و محلات اشاره کرد که مردم این مناطق به زبان راجی حرف می زنند كه این زبان ریشه در زبان و واژه های دوره مادی دارد و جالب توجه این كه واژه معرب دلیجان به گویش راجی دلیگون خوانده می شود .




گردنه نقره كمر      






گندم كوه     
  





غار سلطان امجک (غار امجک) در ارتفاع ۱۹۰۰ متری از سطح دریا و در فاصله ۶۳ کیلومتری شمال غربی تفرش بر فراز قرار گرفته است. ورودی آن دیواره ای به طول ۱۲ متر دارد که برای ورود به آن باید با کمک ابزار از این دیواره گذشت. در آنجا نردبانی به طول ۱۰ متر ساخته شده و پس از فرود منطقه استلاکیت‌ها و استلاکمیت‌ها قرار دارد که به علت اینکه تاکنون کسی به آن دسترسی پیدا نکرده است بکر و دست نخورده باقی‌مانده و پایین تر از آن دهلیزی با حوض پرآب دیده می شود.
همچنین دو دیواره به ارتفاع ۷ متر و دیگری به ارتفاع ۲ متر در مسیر غار نوردان قرار می گیرد و در انتها راهرویی با مجموعه بسیار زیبایی از گلفشنگ‌های سقف. 
دیوار، ما را به انتهای غار که زیستگاه خفاشان است هدایت می کند.












آرامگاه شاهزاده احمد کوهین تفرش .
   
 





































۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه

حاج ابراهیم کاریابی، پدر عمران و آبادی تفرش




شهریت شهر تفرش را به حق باید مدیون زحمات بزرگانی دانست که لحظه لحظة زندگی خود را وقف عمران و آبادانی آن کرده‌اند.
تفرش انسان‌های خیر و نیکوکار بسیاری را در دامن خود پرورده است.

که در میان همة آن‌ها زنده یاد « حاج‌ ابراهیم‌ کاریابی» نقشی دیگرو حکایتی ارزنده تر داشته که او راوی داستان سراسر ایثار و عشق به موطن و زادگاهش شد.


آقای ابراهیم کاریابی چنان در جای‌جای تفرش از خود نشان باقی گذاشته که هنوز هم در یاد کوچک و بزرگ این شهر سکنی دارد.


هنوز در خاطر تفرشی‌هاچهرة زنده و جاودان، پر تلاش و سخت کوش، عاشق و امیدوار نقش دارد.



بزرگ مردی که جوانی و میان‌سالی‌اش را به نیکی و نکویی وقف تفرش کرد.


راد مردی که دردهای تفرش را لمس کرده و در میان آن پوست انداخته و رشد کرده و هم‌چون طبیبی حاذق به درمان آلام همشهریانش پرداخت و برای آنان آرام جان بود.

این‌همه در شرایطی بود که می‌توانست از کنار همة این کمبودها بی‌اعتنا بگذرد و در تهران به زندگی راحت و سرشار از رفاه و آسایشش در کنار خانواده و فرزندانش بپردازد

آقای ابراهیم کاریابی هر آن‌چه که داشت در طبق اخلاص به سوی همشهری‌ها گرفت و چشم از مال دنیا شست. منیت را به تمام در خود و ما سرکوب و عشق به مردم را سرلوحة زندگی‌ ما قرار می‌داد.


همشهریان مهربان به‌خوبی آگاهند که اگر زحمات بدونه چشم داشت ایشان نبود، شاید تفرش هرگز شهریت فعلی خود را نداشت.


او صرفا برای رضای خدایی که نیمه‌شبان برای راز و نیازش برمی‌خواست، همت به خدماتی را بنیانگذار شد که هنوز بعد از دو نسل، اسباب آسایش و آرامش اهالی تفرش، این زادگاه اصیل زادگان افتخار پرور است




رمز موفقیت، مرحوم حاج ابراهیم کاریابی




اما باید دانست که کسب این موفقیت‌ها با روش زندگی و کار کردن باری بهر جهت میسر نخواهد شد. مگر این‌که انسان وقتی زندگی اجتماعی را آغاز می‌کند هدف داشته باشد آن‌هم هدف توام با تلاش.

البته در کنار هدف و کوشش باید وظیفة اجتماعی و خدمت به جامعه هم لحاظ گردد تا خداوند متعال هم یاری رسانش باشد. و با بهره‌گیری از دانش و فن و کارایی لازم و کار وتلاش به مقصود خود که همان هدف یا اهداف از پیش تعیین شده است دست یابد.

تجربه ثابت شده که چنین اشخاصی همواره موفق بوده و به قصد خود دست یافته‌اند.

دولت جاوید یافت هرکه نکو نام زیست
کز عقبش ذکر خیر زنده کند نام را

مرحوم ابراهیم کاریابی از جمله کسانی بود که این طریق را با سربلندی و افتخار طی کرد و ضمن کسب درآمد، حسن شهرت و زندگی مرفه و بسیار آبرومندانه خدمات ارزنده و مفیدی هم به جامعة مورد علاقه‌اش نمود و دین، به جامعة بشری خود را به نحو احسن در دیار عشق و با عشق به مردمش ادا نمود. اصولا در بعضی از اشخاص این خاصیت وجود دارد که در زمان حیات خود در بین جامعه‌ایی که زندگی می‌کنند اثر خیر و یادگاری باقی می‌گذارند که جامعه و نسل های آینده از شخصیت آن‌ها به نیکی و احترام یاد می‌کنند.
سعدیا مرد نکو نام نمی‌رد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

باری مدت‌هاست انجمن تفرشی‌ها برآن بوده‌اند یاد نامهای از مرحوم ابراهیم کاریابی پدر عمران و آبادی تفرش به رشتة تحریردرآوریم و همشهریان محترم را از شرح‌حال و بیوگرافی این بزرگ مرد خیر و نیکو کار آشنا و آگاه سازیم و چنانکه باید و شاید خدمات و کارهای بشر دوستانه و خدا پسندانه او را به آیندگان بلکه به همگان معرفی و یاد و نامش را گرامی بداریم.


نام نکو گر بماند زآدمی
به کز او ماند سرای زرنگار

طبیعی‌ست که هرکس از اوان جوانی و شروع به کار آرزومند است زندگی‌اش توام با موفقیت و رفاه آبرومندانه باشد.



 

تفرش سرزمین کاریابی







« البته تفرشی‌ها هر کجا باشند نسبت به موطن اصلی خویش علاقة وافر و حیرت آوری دارند که در میان تمام اقوام زبان‌زد می‌باشد.» مردمی که همیشه در مواقع انجام‌ کارهای عمومی و عام المنفعه برای کمک و همیاری پیش قدم می‌گردند.

از قدیم الایام تفرش در تقسیمات کشوزی به‌صورت بخشی از شهرستان اراک منظور شده بود که مرکز بخش « شهر فعلی تفرش » از دو قسمت یا دو محلة بزرگ نزدیک به هم به‌نام‌های فم و طرخوران تشکیل می‌شد.

ابراهیم حاج قربانی در سال 1281 در محلة فم تفرش در خانوادة مذهبی قدم به عرصة وجود گذاشت و سنین جوانی را در تفرش زندگی کرد و تحصیلات قدیمه را در مکتب‌خانه‌های خصوصی آن زمان در تفرش بسیار شده بود، تا حد احتیاج وقتش آموخت. او بسیار به تحصیل فرزندانش هم توجه نشان می‌داد و بی‌سوادی را   ننکی بزرگ می‌شمارد.

مردم تفرش عموما حتی بانوان به تحصیل و خواندن و نوشتن علاقمند بودند به همین جهت در تمام محله‌ها کتابخانه‌های متعدد وجود داشت و مورد استفاده عموم مردم قرار می‌گرفت.

حتی اشخاصی که در تابستان به کار زراعت و دامداری مشغول بودند، بقیهدفصول و زمان بیکاری را از دست نمی‌دادند و برای ادامة تحصیل به مکتب می‌رفتند.

لذا تفرشی‌ها از قدیم دارای فرهنگ بالایی بودند و اغلب خوش‌نویس و با سواد محسوب می‌شدند.
شهرستان تفرش که به فاصلة 221 کیلومتری جنوب غرب تهران قرار گرفته منطقه‌ایست کوهستانی با آب و هوای معتدل و سرسبز و خرم با محیطی آرام و دلنشین که به همین مناسبت تفرشی‌های مقیم تهران و دیگر شهرهای کشور فصل تابستان را برای استراحت و استفاده از آب و هوای لطیف و سالم به‌آن‌جا روی می‌آورند.

جوانی ابراهیم کاریابی در تهران
بالاخره مرغ دل ابراهیم که آرزوهای بسیار بزرگی در سر و دل می‌پروراند با اجازة مادرش که تنها سرپرست او بعد از مرگ پدر بود، قفس شکست و به‌سوی پایتخت پرگشود.



با این‌که در آن زمان به یمن حضور خوش‌نویسان تفرشی و دستگاه‌های دولتی هجرت و کوچ برای رشد و شکوفایی عادی بود و کارمندی دولت قرب و منزلتی خاص بین مردم داشت و برای ابراهیم که در زمان خودش فردی با سواد محسوب می‌گشت و او می‌توانست با استفاده از نفوذ همشهریانش که در ادارات دولتی مصدر کار بودند و اغلب آن‌ها پست‌های کلیدی و مهم داشتند استخدام در یکی از دستگاه‌های دولتی کار سهل و آسانی بود معهذا او به کار دولتی و جیره بگیری رغبتی نداشت و از آن‌جایی که در سر آرزوهای بزرگی می‌پرورانید شغل آزاد را ترجیح داد.






« پدر شناخت ذاتی، عجیبی در زمین و بنا داشتند. تا جایی که در خاطرم هست بارها متوجه شدم لیوان آبی که به لب داشت پایین می‌آورد، با دقت به طرح ظریف پایة آن نگاه می‌کرد. کاغذ مداد می‌خواستند و بلافاصله طرح پایه لیوان را رسم می‌کردند و زمانی نمی‌انجامید که آن را در بخشی از کار جدیدشان به شکل مقرنص کاری استفاده می‌کردند.



علاقة بسیار به طرح و رسم اشکال و فضاهای هندسی داشتند. و حتی از طرح انتهای لیوان‌های کریستال خانه در ساختمان الهام می‌گرفت و بلافاصله

نقشه می‌کشید»