شهر من تفرش

شهر من تفرش

۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه

حاج ابراهیم کاریابی، پدر عمران و آبادی تفرش




شهریت شهر تفرش را به حق باید مدیون زحمات بزرگانی دانست که لحظه لحظة زندگی خود را وقف عمران و آبادانی آن کرده‌اند.
تفرش انسان‌های خیر و نیکوکار بسیاری را در دامن خود پرورده است.

که در میان همة آن‌ها زنده یاد « حاج‌ ابراهیم‌ کاریابی» نقشی دیگرو حکایتی ارزنده تر داشته که او راوی داستان سراسر ایثار و عشق به موطن و زادگاهش شد.


آقای ابراهیم کاریابی چنان در جای‌جای تفرش از خود نشان باقی گذاشته که هنوز هم در یاد کوچک و بزرگ این شهر سکنی دارد.


هنوز در خاطر تفرشی‌هاچهرة زنده و جاودان، پر تلاش و سخت کوش، عاشق و امیدوار نقش دارد.



بزرگ مردی که جوانی و میان‌سالی‌اش را به نیکی و نکویی وقف تفرش کرد.


راد مردی که دردهای تفرش را لمس کرده و در میان آن پوست انداخته و رشد کرده و هم‌چون طبیبی حاذق به درمان آلام همشهریانش پرداخت و برای آنان آرام جان بود.

این‌همه در شرایطی بود که می‌توانست از کنار همة این کمبودها بی‌اعتنا بگذرد و در تهران به زندگی راحت و سرشار از رفاه و آسایشش در کنار خانواده و فرزندانش بپردازد

آقای ابراهیم کاریابی هر آن‌چه که داشت در طبق اخلاص به سوی همشهری‌ها گرفت و چشم از مال دنیا شست. منیت را به تمام در خود و ما سرکوب و عشق به مردم را سرلوحة زندگی‌ ما قرار می‌داد.


همشهریان مهربان به‌خوبی آگاهند که اگر زحمات بدونه چشم داشت ایشان نبود، شاید تفرش هرگز شهریت فعلی خود را نداشت.


او صرفا برای رضای خدایی که نیمه‌شبان برای راز و نیازش برمی‌خواست، همت به خدماتی را بنیانگذار شد که هنوز بعد از دو نسل، اسباب آسایش و آرامش اهالی تفرش، این زادگاه اصیل زادگان افتخار پرور است




رمز موفقیت، مرحوم حاج ابراهیم کاریابی




اما باید دانست که کسب این موفقیت‌ها با روش زندگی و کار کردن باری بهر جهت میسر نخواهد شد. مگر این‌که انسان وقتی زندگی اجتماعی را آغاز می‌کند هدف داشته باشد آن‌هم هدف توام با تلاش.

البته در کنار هدف و کوشش باید وظیفة اجتماعی و خدمت به جامعه هم لحاظ گردد تا خداوند متعال هم یاری رسانش باشد. و با بهره‌گیری از دانش و فن و کارایی لازم و کار وتلاش به مقصود خود که همان هدف یا اهداف از پیش تعیین شده است دست یابد.

تجربه ثابت شده که چنین اشخاصی همواره موفق بوده و به قصد خود دست یافته‌اند.

دولت جاوید یافت هرکه نکو نام زیست
کز عقبش ذکر خیر زنده کند نام را

مرحوم ابراهیم کاریابی از جمله کسانی بود که این طریق را با سربلندی و افتخار طی کرد و ضمن کسب درآمد، حسن شهرت و زندگی مرفه و بسیار آبرومندانه خدمات ارزنده و مفیدی هم به جامعة مورد علاقه‌اش نمود و دین، به جامعة بشری خود را به نحو احسن در دیار عشق و با عشق به مردمش ادا نمود. اصولا در بعضی از اشخاص این خاصیت وجود دارد که در زمان حیات خود در بین جامعه‌ایی که زندگی می‌کنند اثر خیر و یادگاری باقی می‌گذارند که جامعه و نسل های آینده از شخصیت آن‌ها به نیکی و احترام یاد می‌کنند.
سعدیا مرد نکو نام نمی‌رد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

باری مدت‌هاست انجمن تفرشی‌ها برآن بوده‌اند یاد نامهای از مرحوم ابراهیم کاریابی پدر عمران و آبادی تفرش به رشتة تحریردرآوریم و همشهریان محترم را از شرح‌حال و بیوگرافی این بزرگ مرد خیر و نیکو کار آشنا و آگاه سازیم و چنانکه باید و شاید خدمات و کارهای بشر دوستانه و خدا پسندانه او را به آیندگان بلکه به همگان معرفی و یاد و نامش را گرامی بداریم.


نام نکو گر بماند زآدمی
به کز او ماند سرای زرنگار

طبیعی‌ست که هرکس از اوان جوانی و شروع به کار آرزومند است زندگی‌اش توام با موفقیت و رفاه آبرومندانه باشد.



 

تفرش سرزمین کاریابی







« البته تفرشی‌ها هر کجا باشند نسبت به موطن اصلی خویش علاقة وافر و حیرت آوری دارند که در میان تمام اقوام زبان‌زد می‌باشد.» مردمی که همیشه در مواقع انجام‌ کارهای عمومی و عام المنفعه برای کمک و همیاری پیش قدم می‌گردند.

از قدیم الایام تفرش در تقسیمات کشوزی به‌صورت بخشی از شهرستان اراک منظور شده بود که مرکز بخش « شهر فعلی تفرش » از دو قسمت یا دو محلة بزرگ نزدیک به هم به‌نام‌های فم و طرخوران تشکیل می‌شد.

ابراهیم حاج قربانی در سال 1281 در محلة فم تفرش در خانوادة مذهبی قدم به عرصة وجود گذاشت و سنین جوانی را در تفرش زندگی کرد و تحصیلات قدیمه را در مکتب‌خانه‌های خصوصی آن زمان در تفرش بسیار شده بود، تا حد احتیاج وقتش آموخت. او بسیار به تحصیل فرزندانش هم توجه نشان می‌داد و بی‌سوادی را   ننکی بزرگ می‌شمارد.

مردم تفرش عموما حتی بانوان به تحصیل و خواندن و نوشتن علاقمند بودند به همین جهت در تمام محله‌ها کتابخانه‌های متعدد وجود داشت و مورد استفاده عموم مردم قرار می‌گرفت.

حتی اشخاصی که در تابستان به کار زراعت و دامداری مشغول بودند، بقیهدفصول و زمان بیکاری را از دست نمی‌دادند و برای ادامة تحصیل به مکتب می‌رفتند.

لذا تفرشی‌ها از قدیم دارای فرهنگ بالایی بودند و اغلب خوش‌نویس و با سواد محسوب می‌شدند.
شهرستان تفرش که به فاصلة 221 کیلومتری جنوب غرب تهران قرار گرفته منطقه‌ایست کوهستانی با آب و هوای معتدل و سرسبز و خرم با محیطی آرام و دلنشین که به همین مناسبت تفرشی‌های مقیم تهران و دیگر شهرهای کشور فصل تابستان را برای استراحت و استفاده از آب و هوای لطیف و سالم به‌آن‌جا روی می‌آورند.

جوانی ابراهیم کاریابی در تهران
بالاخره مرغ دل ابراهیم که آرزوهای بسیار بزرگی در سر و دل می‌پروراند با اجازة مادرش که تنها سرپرست او بعد از مرگ پدر بود، قفس شکست و به‌سوی پایتخت پرگشود.



با این‌که در آن زمان به یمن حضور خوش‌نویسان تفرشی و دستگاه‌های دولتی هجرت و کوچ برای رشد و شکوفایی عادی بود و کارمندی دولت قرب و منزلتی خاص بین مردم داشت و برای ابراهیم که در زمان خودش فردی با سواد محسوب می‌گشت و او می‌توانست با استفاده از نفوذ همشهریانش که در ادارات دولتی مصدر کار بودند و اغلب آن‌ها پست‌های کلیدی و مهم داشتند استخدام در یکی از دستگاه‌های دولتی کار سهل و آسانی بود معهذا او به کار دولتی و جیره بگیری رغبتی نداشت و از آن‌جایی که در سر آرزوهای بزرگی می‌پرورانید شغل آزاد را ترجیح داد.






« پدر شناخت ذاتی، عجیبی در زمین و بنا داشتند. تا جایی که در خاطرم هست بارها متوجه شدم لیوان آبی که به لب داشت پایین می‌آورد، با دقت به طرح ظریف پایة آن نگاه می‌کرد. کاغذ مداد می‌خواستند و بلافاصله طرح پایه لیوان را رسم می‌کردند و زمانی نمی‌انجامید که آن را در بخشی از کار جدیدشان به شکل مقرنص کاری استفاده می‌کردند.



علاقة بسیار به طرح و رسم اشکال و فضاهای هندسی داشتند. و حتی از طرح انتهای لیوان‌های کریستال خانه در ساختمان الهام می‌گرفت و بلافاصله

نقشه می‌کشید»




 

 
 

بازگشت کاریابی تازه به تفرش





ابتدا تصمیم گرفت، سرنوشت خود را از برادران ناتنی پدری که بی‌مهری بسیار دیده بود، جدا سازد و همت به تغییر نام خانوادگی خود در قالب شناسنامه‌ای مطهر و نیکو  نمود.

حتی انتخاب وی نشان‌گر جوش و خروش خستگی ناپذیرش برای کار بود. کاریابی

در آن زمان که شهر تهران در حال توسعه و آبادانی بود کار ساخت و ساز هم رونق بسیار یافت. او که در این زمان یکی دو شغل را امتحان نموده بود جوشش را در بنا وساختمان سازی یافت. با جدیت تمام هم کار می‌کرد و هم می‌آموخت.
هیچ‌گاه از کسب دانش معماری نزد اساتید فن غافل نبود و به آموختن نقشه کشی طبق اصول مهندسی پرداخت. « او همیشه نقشه‌هایش را خود می‌کشید.» در نتیجة ارائة کار خوب به مردم لیاقت و استادی کم‌نظیر و ذاتی‌ و صحت عملش مورد توجه عده‌ای از افراد سرشناس وقت قرار گرفت و به او پیشنهادات همکاری بسیار می‌شد. تا چندین سال به این شکل ادامه یافت.سرش پر از طرح و ایده‌های نو بود.

خواسته‌های عجیب داشت.
باعث حیرت تیم کاری‌اش می‌شد.

« پنجاه سال پیش اولین پکیج دیواری را طرح ریزی و در بنا به کار گرفت. که باعث حیرت اطرافیان و عدم درک صنعت گران آن زمان از آن‌چه که او می‌خواست بود. تلاش او برای به‌کار گیری تجربه و علم او را وا می‌داشت با شتاب به‌سوی پیشرفت هرچه سریع‌تر گام بردارد. »
تا این‌که تصمیم گرفت باتلفیق هنر معماری سنتی و معماری جدید که به سبک غربی به تازگی در ایران مد شده بود به مطالعه و سفرهای پی در پی به شهرهای معروف

معماری ایران و سفرهای بسیار به‌خصوص به ایتالیا و فرانسه به تجربیات معماری خود می‌افزود.


نتیجة مطلوبی که از تلفیق این دو هنر باهم به دست آورده بود باعث شد از وابستگی به غیر دست برداشته و به‌طور مستقل به کارش وسعت بخشد، همین‌طور هم شد.


سرانجام با سرعتی بیش از تصور در سراسر تهران شهرتی بزرگ و به‌سزایی   به‌دست آورد و نام‌اور رشتة معماری زمان خود شد. به حمدالله مال و مکنت بسیاری کسب کرد و در تفرش به خرید ملکی واقع در فم و مزرعة بزرگی معروف به آی‌دغدی علاقه‌مندی خود را به موطن و مردمش به رخ کشاند.




پس از چندی به خرید یک‌پارچه آبادی به‌نام دیه‌گاه که دارای آب و قنات سرشاری بود همت گماشت، آب‌ آن‌ به مصارف مردمی اختصاص یافت.

اما این تازه آغاز بازگشت کاریابی به موطن عزیزش بود

ابراهیم کاریابی و آغاز عصر تحول در تفرش




بازگشت ابراهیم کاریابی و آغاز عصر تحول در تفرش
کاریابی مثل سایر تفرشی‌ها برای دیدار با اقوام به تفرش آمد و شد بسیار داشت، هر سفر از رنج همشهری‌ها به‌خاطر تاریکی کوچه‌ها و معابر در رنج بود و خانه‌ها را برخلاف پایتخت تاریک و خاموش می‌دید، بسیار اندوه گین و به‌فکر چاره‌ای بود.

تا آن‌که با عده‌ای از دوستان و معتمدین محل مذاکره و سرانجام با مشارکت آن‌ها شرکت خصوصی برق تفرش را تاسیس کرد.
سپس با فعالیتی کم نظیر اقدام به تعیین جا و خرید ساختمان نصب و راه اندازی موتور برق نمودند و با هم‌یاری و هم‌کاری

مردم ظرف مدت کوتاهی محلة فم با نور چراغ‌های برق روشن و خانواده‌ها نیز از آن بهره مند شدند.
متعاقبا اهالی محلة طرخوران هم با همت و سرمایه‌گذاری یکی از معتمدین این مهم انجام پذیرفت و در نتیجه هر دو محله از نعمت برق برخوردار شدند.

اما کاریابی با همت عالی و فکر بلندی که او را لحظة‌ای آرام و به حال خود وا نمی‌گذاشت راحت نداشت و تنها به این بسنده و راضی نشد.
همواره ذهنش درگیر بهداشت و سلامتی همشهریانش بود







احداث بیمارستان کاریابی، تفرش









مردم قدیم شهر می‌گویند:

« او سال‌ها پیش با خدای خود عهد کرده بود که در صورت موفقیت در کارهایش بیمارستانی جهت تامین بهداشت و رفاه حال مردم تفرش بسازد. در سال 1330 مصمم شد به این نیت خیرخواهانه و عهدی که با خداوندگار خویش بسته بود جامة عمل بپوشاند.


برای ساختن بیمارستان و تعیین محل مناسب با چند تن از بزرگان با تجربه و معتمدان به مشورت نشست، همه نظر دادند بیمارستان بین دو محلة فم و طرخوران که تردد برای احالی هر دو آسان باشد.


بلافاصله اقدامات را شروع کرد و محل مناسب خریداری شد.

چون آن زمان جادة تفرش خاکی و گردنه‌های پر نشیب و فراز داشت و قابل عبور برای کامیون‌های سنگین نبود، لذا تهییه مصالح ساختمانی بسیار مشکل و گران تمام می‌شد، به تفحص پرداختند و محلی را که از لحاظ خاک برای پختن آجر مناسب تشخیص داده شددر نظر گرفتند.

یکی از اهالی با همت تاسیس کارخانة آجر را پذیرفت و بدین ترتیب آجر مصرفی بیمارستان از داخل تامین گردید و بالاخره بیمارستان پنجاه تخت‌خوابی که برای آن موقع تفرش نسبتا کافی بود ساخته شد.






در سال 1336 طی مراسمی به وزارت بهداری تحویل و مورد بهره برداری قرار گرفت. و مردم دردمند دعا گوی بانی آن بودند. متاسفانه پس از چندین سال بیمارستان به‌صورت دیگری درآمد و ساختمان ن در اختیار هنرستان قرار گرفت.



آثار و خدمات اشخاص خیر و نیکو کار باید برای همیشه باقی بماند و نام آن‌ها نباید هیچ‌وقت از اذهان مردم برود تا انجام کارهای خیر و عام‌المنفعه در بین مردم و آیندگان متوقف نگردد.


هرکه خیری کرد و وقوفی گذاشت

رسم خیرش هم‌چنان برجای دار





احداث خیابان و گرمابه





اما کاریابی که همیشه فکر بلندش او را برای انجام کارهای مهمتر برمی‌انگیخت به‌فکر افتاد برای این‌که مردم بتوانند بوسیله ماشین و آمبولانس سریعتر و بهتر از بیمارستان استفاده کنند بهتر است خیابانی از نزدیکی امام‌زاده محمد فم به‌طرف بیمارستان و از آن‌جا به طرف محلة طرخوران کشیده شود.


طرح و نقشة خیابان « کاریابی »و میدان امام‌خمینی ره فعلی را ترسیم نمود. و به‌نظر و اطلاع مردم رساند اکثریت قریب به اتفاق موافقت کردند.
طولی نکشید با کمک جوانان محل میدان و خیابان مورد نظر احداث گردید. اما یکی دو تن برای آقای ابراهیم کاریابی مشکلاتی به‌وجود آوردند که او با حلم و حوصله‌ای که داشت آن‌ها را مرتفع نمود.




پس از فراغت از کار بیمارستان و احداث خیابان، حمام برای مردم بسیار واجب و ضروری بود. چون در تفرش تنها دو باب حمام قدیمی باقی مانده بود که یکی هم تقریبا در حال تعطیل بود.
و مردم به زحمت بودند. لذا به توصیة مردم مرحوم کاریابی یک باب حمام دوش مدرن به مالکیت خودش ساخت که مورد 

استقبال عموم قرار گرفت و از آن هنوز استفاده می‌کنند.

و از این طریق قدمی دیگر به سوی بهداشت عمومی برداشته شد.
مرحوم کاریابی در قسمت ساختمان سازی و کشاورزی مکانیزه و باغذاری نیز اقدامات موثر و خوبی انجام و نمونه‌هایی ارائه داد که برای مردم الگو شد و از آن پیروی و استفاده نمودند.









خلاصه کلام آن‌که با ابتکار عمل و همت و فداکاری مرحوم کاریابی بخش تفرش چنان دگرگون شد و چهرة شهری به‌خود گرفت که سبب شد تفرش در تقسیمات کشوری مورد تجدید نظر قرار بگیرد.
که نهایتا شهرستان گردید.


او برای ایجاد اشتغال در تفرش نظرات و هدف‌هایی داشت و می‌خواست با تاسیس کارخانه‌ای از این جهت هم به همشهریانش خدمتی پایدار کرده باشد که اجل مهلتش نداد و از جهان رخت برگشود.


یادش همیشه ماندگار و خرم و سبز باد
پدر عمران و آبادی همة بچه‌های تفرش

وفات ابراهیم کاریابی


 


سر انجام در سحرگاهان هفتم تیرماه یکهزار و سیصد پنجاه و هشت پس از مدت بیست روز بستری در بیمارستان قلب تهران بر اثر سکتة قلبي به‌خاطر کار بیش از حد، دیده از جهان گشود.


پیکر پاکش با تشریفات خاصی به تفرش منتقل و پیش از مدخل ورودی شهر همشهریان سپاس‌گذار و قدرشناسش او را بر سر دست بردند.
بعد از وفات او، پسر ارشد وی آقای محمد کاریابی از قضات عالی‌رتبه و بازنشسته و دارای حسن شهرت دادگستری به نمایندگی از طرف دیگر خواهر و برادرانش اقدام به تکمیل بنای آرام‌گاه مرحوم کاریابی نمود که در هنگام وفات وی، در مرحلة گود برداری قرار داشت و در همسایگی بنای شازده محمد و ورودی شهر واقع گشته.





طبق نقشه‌های به‌جا مانده از مرحوم کاریابی او قصد داشت بالای مقبرة خانوادگی‌اش، حسینیه و کتابخانه ای بسازد که اجل امانش نداد.

مردم قدرشناس تفرش هنوز پس از گذشت سی‌سال از وقات وی، شب‌های جمعه و ایام متبرکه بر مزارش حاضر و از درگاه ایزد عادل برای آرامش جاودان وی دعا می‌کنند.

خدایش رحمت کند
ای قصر دل‌افروز که منزل‌گه انسی
یارب مکناد آفت ایام خرابش

 

مراسم بزرگداشت پدر عمران تفرش




مراسم بزرگداشت پدر عمران تفرش 21 مرداد ماه برگزار مي شود


دنياي اقتصاد- سيدمهدي ميرفخرايي: مراسم بزرگداشت زنده ياد حاج ابراهيم كاريابي، پدر عمران تفرش 21 مرداد ماه در اين شهرستان برگزار مي شود.
شهلاكاريابي، عضو انجمن تفرشي ها و مسوول برگزاري اين بزرگداشت، در اين باره گفت:
اين مراسم با حضور جمعي از مسوولان استاني و كشوري، انديشمندان و هنرمندان در فضايي به ظرفيت يك هزار نفر در كنار گنبد امامزاده محمد تفرش برگزار مي شود.
وي شهرت شهر تفرش را مديون زحمات بزرگاني دانست كه لحظه لحظه زندگي خود را وقف عمران و آباداني كرده اند و در اين ميان نقش زنده ياد حاج ابراهيم كاريابي را ارزنده تر عنوان كرد.
ساخت بيمارستان تفرش، ايجاد بنا با فضاهاي مناسب براي جوانان، ساختمان هاي بزرگ با تلفيق از سبك هاي اروپايي و معماري سنتي از جمله اقدامات اين نيكوكار است كه عضو انجمن تفرشي ها از آنها ياد كرد.



                                
       
               

             



۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

تفرش






تَفرِش یکی از شهرهای استان مرکزی در ایران است. شهر تفرش مرکز شهرستان تفرش است و در میان حلقه‌ای از کوه‌ها قرار گرفته‌است. این شهر حدوداً در ۲۲۰ کیلومتری تهران جای دارد.
دیرینگی این شهر به پیش از
اسلام می‌رسد و نام آن که در اصل «گبرش» بوده و از «گبر» به معنی زرتشتی می‌آید، گواهی بر این مدعاست.
روستاهای پیشین
فَم و تَرخوران محله‌های اصلی شهر تفرش را تشکیل می‌دهند. دیگر روستاها که اکنون محله‌های این شهر هستند عبارت‌اند از: دادمرز، کوکان، دینجرد، طاد، آلویجان، قلعه محی الدین، طراران (بالا و پایین)، معین‌آباد، زاغَر و کوهین[۲].
میدان‌های اصلی شهر عبارتند از میدان فم (باغ ملی)، میدان آزادی، میدان مطهری و میدان شهرک. آرامگاه پرفسور
محمود حسابی، بقعه شاهزاده احمد (روستای کوهین)، و دانشگاه آزاد تفرش (در راه معین‌آباد) از نقاط دیدنی شهر هستند.


دانشمندان و بزرگان


به نقل از اسناد و مدارک موجود و دست‌نوشته‌ها و میراث به‌جامانده، تفرش و آشتیان خاستگاه اندیشمندان، کاتبان و بزرگان زیادی بوده‌است. سواد این شهر و منطقه از قدیم در سطح بالایی قرار داشته و هنر خوش‌نویسی و منشی‌گری در آن رواج زیادی داشته‌است به طوری که در دوره قاجار خط و سیاق‌نویسی را منحصر مردم این ولایت دانسته‌اند که میرزا و منشی به سراسر ایران به‌ویژه تهران و تبریز گسیل می‌داشتند.[۳]در دوران جدید نیز دانشوران گوناگونی از این منطقه برخاسته‌اند که از جمله می‌توان نام برد:

پروفسور
محمود حسابی «پدر علم فیزیک نوین ایران»
نوشتار اصلی: محمود حسابی استاد عباس سحاب «پدر علم جغرافیای ایران»پروفسور احمد پارسا «پدر علم گیاه‌شناسی ایران»دکتر ابوالقاسم بهرامی «پدر علم میکروب‌شناسی ایران»استاد عبدالعظیم قریب گرکانی، پدر دستور زبان فارسی (اهل روستای گرکان از توابع شهرستان آشتیان)دکتر عبدالکریم قریب «پدر علم زمین‌شناسی ایران» (اهل روستای گرکان از توابع شهرستان آشتیان)دکتر محمد قریب «پدر علم پزشکی کودکان ایران» (اهل روستای گرکان از توابع شهرستان آشتیان)
نوشتار اصلی: محمد قریب نظامی شاعرنامدار ایرانیفروغ‌ فرخزاد شاعر بزرگ معاصر ایرانیشیخ طبرسی از بزرگان علمای امامیه در سده ششممیرزا تقی‌خان فراهانی ملقب به امیر کبیر صدر اعظم ناصرالدین شاه قاجارمیرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی (۱۱۹۳ - ۱۲۵۱ ه‍.ق) صدراعظم محمدشاه قاجار، نیمه اول قرن سیزدهم هجریرجبعلی منصور (۱۳۵۳ -۱۲۶۵)، ملقب به منصورالملک، نخست وزیر دو دوره ایرانحسن علی منصور نخست وزیر ایران فرزند رجبعلی منصورمیرزا عیسی فراهانیمیرزا مهدی بدایع‌نگار معروف به قائم مقام اول، از منشیان و رجال بزرگ اوایل دوره قاجار، دولتمرد و ادیب دوره قاجار[۴]به همین دلیل این شهر را «شهر پدران ایران» لقب داده‌اند

.
استادان بزرگ هنر خوشنویسی مانند استاد
فتحعلی واشقانی، علی منظوری حقیقی و عباس منظوری که از پیشکسوتان و بزرگان هنر خط ایران بشمار می‌آیند، نیز از این منطقه برخاسته‌اند. به دلیل اینکه دانشمندان و سخنوران زیادی از تفرش برخاسته‌اند، این منطقه به شهر «مشاهیر علم و ادب ایران» نیز مشهور شده‌است.
این شهر به «شهر دانشگاهی» نیز معروف است. چرا که دارای دانشگاه صنعتی امیر کبیر در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا، مجتمع دانشگاه آزاد واحد تفرش و دانشگاه پیام نور است.
و دارای مردمی تحصیل کرده و خونگرم و مهمان نواز می‌باشد.
همچنین گفته می‌شود نظامی گنجوی شاعر نامدار ایرانی در این شهر و روستای (تا) متولد شده‌است و این امر به بیت شعری در اشعار وی استناد می‌شود در تفرش پارکی توسط شهرداری به نام نظامی تفرشی نام گذاری شده‌است ولی تاکنون کسی در مورد اثبات این موضوع قدم پیش ننهاده‌است.

ولی به استناد بیت شعری از شیخ بهایی و خود نظامی این موضوع نزدیک به اثبات به نظر می‌رشد. و دیگر اینکه شیخ طبرسی نیز تفرشی بوده که در عربی خوب ترجمه نگردیده و به عبارتی ترجمه عربی تفرش طبرس گفته شده‌است از آنجا که دانشمندان ایرانی به دلیل عرف دینی و مذهبی آن زمان کتب خود را به عربی می‌نوشتند در برگردان، تفرش به طبرس ترجمه شده‌است در تفرش میدان ورودی شهر به نام این دانشمند بزرگ ایرانی نام گذاری شده‌است.

[آثار تاریخی


روستای مشهد



 مقبره ابوالعلا در محله زاغرم فم تفرش .معروف به دربوالعلا .







 مسجد ششناو فم




بناها و آثار تاریخی و معماری که در این منطقه به چشم می‌خورد، بیشتر مربوط به دوران پس از اسلام است.
امامزاده ابوالعلی مهدی متعلق به دوران ایلخانی از نظر معماری چشمگیر است و جزو آثار ملی و به ثبت رسیده‌است.مسجد جامع
ششناو مربوط به دوران سلجوقیانشاهزاده احمد، امامزاده محمد و امامزاده قاسم مربوط به دوران صفویهبنای بی‌بی ستین که تاریخچه آن نامعلوم است.تکیه زاغرم مربوط به دوره قاجار، از دیگر آثار ملی به ثبت رسیده این شهر است.آب انبار بلور، آب انباری زیبا که با هنر معماری بسیار حرفه‌ای ساخته شده‌است و جزو آثار ملی به ثبت رسیده و توسط سازمان میراث فرهنگی بازسازی شده‌است.
از دوران پیش از اسلام نیز یادگارهایی در منطقه به جا مانده‌است که می‌توان از قلعه‌های گبری، سنگنگاره‌ها که در مناطق خاصی از بیابانهای تفرش قرار دارند و گورهای نشسته بر فراز روستای کبوران (گبران) نام برد. از دیگر دیدنی‌های ناشناخته تفرش، آتشکده‌ است که بر فراز روستای کبوران جای گرفته و به «چهار طاقی» معروف است.

[ صنایع دستی


محصولات تزیینی وهنری ساخته شده از مس، مهم‌ترین فعالیتهای صنایع دستی است که یکی از سوغات اصلی تفرش را تشکیل می‌دهد. فرآورده‌ها و فعالیتهای دیگر مردم، قالی‌بافی، گیوه‌دوزی، صنایع دستی مسی، خشکبار، زنبورداری، دامداری و مرغداری است.












[کتاب‌فروشی‌ها


در بازار قدیم ترخوران و تفرش و آشتیان پیشه‌هایی مانند عطاری، دوافروشی، قماش‌فروشی، صحافی، دوزندگی و غیره رواج داشت که این پیشه‌وران علاوه بر کالاهای خود، کتاب هم به فروش می‌رساندند. از پیشگامان کتاب‌فروشی در شهر می‌توان میرزا محمدعلی بن احمد آشتیانی (زنده به سال ۱۳۱۱ خورشیدی) (از صحافان شهر)، کربلایی محمود بازرجانی در محله فَم، و مشهدی محمدحسین جعفری در بازار ترخوران تفرش را نام برد.[۵]با گذر زمان دکان‌های دوگانه‌فروش بیشتر به شکل کتاب‌فروشی درآمدند و در آن‌ها علاوه بر کتاب نشریاتی مانند
حبل‌المتین، صور اسرافیل، فرنگستان، ملت، وقایع اتفاقیه به مشتریان عرضه می‌شد.[۶]شهر تفرش در دهه ۱۳۷۰ خورشیدی دارای پنج فروشگاه کتاب است. از کتاب‌فروشی‌های قدیمی‌تر تفرش می‌توان به این‌ها اشاره کرد:
کتاب‌فروشی حاج شیخ ابوالقاسم حیدری در محله فمکتاب‌فروشی سید جواد میرحسینی در محله ترخورانکتاب‌فروشی مشهدی محمدحسین جعفری در محله ترخورانکتاب‌فروشی آقا سیدم موسی
[۷]

گندم كوه

[ خصوصیات جغرافیایی



[ پوشش گیاهی


در بیابانهای مستعد و استثنایی این منطقه نیز گیاهان متنوع وحشی و دارویی بسیار رشد می‌کند. همچنین گیاهانی نظیر زیتون و زعفران که در دوآب وهوای متفاوت رشد می‌کنند، هر دو در تفرش کشت می‌شوند.
یکی دیگر از نامهایی که تفرش به آن معروف است «شهر گردو و بادام» است. علت خوب بودن این دو محصول در این منطقه، وجود درصد کمی آهک در خاک منطقه‌است. بزرگ‌ترین درخت گردو با محیط ۶ متر و قطر ۱٫۹ متر در روستای دلارام
روستای دلارام تفرش


(تراران) قرار دارد و سالانه پانزده هزار عدد گردو می‌دهد.

[ حیات وحش


با توجه به آب و هوا و اقلیمی که این منطقه دارد، انواع وحوش از قبیل قوچ، بز وحشی، گرگ، روباه، شغال، کبک، تیهو، بلدرچین، غاز، مرغابی وحشی، جوجه تیغی، سگ آبی، انواع موش آبی و موش کور، لاکپشت، خوکچه وحشی، خفاش، جغد، عقاب، قرقی، شاهین، سهره، بلبل، قناری، دارکوب، شانه به سر، دم جنبانک، کبوتر چاهی، قمری، انواع مار سمی و مار آبی یافت می‌شود.

[ آب معدنی


یکی از جاذبه‌های طبیعی تفرش آب معدنی «چشمه گراو» است. این چشمه به فاصله ۵ کیلومتری تفرش میان دو روستای کبوران و طراران واقع گردیده و دسترسی به آن آسان است. آب آن معدنی و دارای خواص درمانی است.

[ آبیاری


سیستم آبیاری و هدایت آب، از دیرباز در این شهر به صورت قنات و آب انبار بوده و ویرآبهای متعددی با توانایی مهندسی بالا، جهت مصارف شرب یا کشاورزی ساخته شده‌است.
در سال
۱۳۸۵ خورشیدی شهر تفرش ۵۰۵۰ فقره انشعاب آب و ۳۸۰۰ فقره انشعاب فاضلاب، یک باب تصفیه‌خانه فاضلاب با ظرفیت تصفیه ۲۰ لیتر در ثانیه داشت.[۸]
نوشتاری از فاطمه لولوئی در روزنامه ایران به تاریخ ۲۶/۰۶/۱۳۸۲.وب‌گاه تفرش
درگاه ملی آمار↑ روزنامهٔ ایران↑ آذرنگ، عبدالحسین و دیگران، کتابفروشی، یادنمای بابک افشار، تهران: انتشارات شهاب ثاقب، ۱۳۸۳، ص۲۳۹. دانشنامه جهان اسلام، تفرش آذرنگ، عبدالحسین و دیگران، کتابفروشی، یادنمای بابک افشار، تهران: انتشارات شهاب ثاقب، ۱۳۸۳، ص۲۴۱. همان. همان. سایت خبری شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور، بازدید: ژانویه ۲۰۰۹. مختصات و ارتفاع
دانشگاه تفرشدانشگاه آزاد اسلامی تفرش
وب‌گاه تفرشدانشگاه تفرشدانشگاه آزاد تفرش

۱۳۸۷ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

تفرش ،شهری در استان مرکزی .










1) شهرستان تفرش . در شرق استان مرکزی واقع است . از شمال به شهرستان ساوه ، از مشرق به شهرستان قم ، از جنوب به شهرستانهای اراک و آشتیان و از مغرب به شهرستان اراک محدود می شود و مشتمل است بر دو بخش به نامهای مرکزی و فراهان ، شش دهستان ، و دو شهرِ فَرمَهین و تفرش (مرکز شهرستان ).

از کوههای مهم آن ، کوه گُوجِه (بلندترین قله ح 141 ، 3 متر)، دو بَرادران (بلندترین قله ح 921 ، 2 متر) و قرِه گُوزیل قَرِلان (بلندترین قله ح 420 ، 2 متر) است (جعفری ، ج 1، ص 258، 401، 482). در این شهرستان غارهایی وجود دارد، از جمله : گاوخور/ گاوخُل (خل در اصطلاح محلی : سوراخ )، علی خورنده ، و اَمْجَک .

رودهای مهم این شهرستان عبارت اند از: آبْکَمَر که از ارتفاعات جنوبی تفرش سرچشمه می گیرد و در حدود 23 کیلومتری شمال غربی شهر تفرش به رود قَره چای می پیوندد؛ فرمهین که از دهستان رودبار سرچشمه می گیرد و پس از آبیاری بخشهایی از اراضی شهرستان ، به کویر میقان می ریزد؛ قَره چای که بخشهایی از اراضی شمالی شهرستان را آبیاری می کند و سپس به دریاچة نمکِ قم می ریزد (جعفری ، ج 2، ص 87 ، 329ـ331؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 48، ص 41).

شهرستان تفرش از گیا، گل خطمی ، شیرین بیان ، گل بابونه ، خاکشیر، کاسنی ، شاتره ، ریواس و گون کتیرا دارد و از زیا، دارای گرگ ، روباه ، جوجه تیغی ، خرگوش ، بزکوهی ، کبک ، قرقاول و قرقی است .

اهالی تفرش عمدتاً به زراعت ، باغداری ، دامداری (عمدتاً کار طوایفی از عشایر شاهسَوَن ) و صنایع دستی اشتغال دارند. محصول مهم این شهرستان ، گندم و جو و حبوبات است . بادام و گردو و سیب و انگور و گلابیِ آنجا صادر می شود. قالی و قالیچه و گلیم از محصولات صنایع دستی آنجاست .

فرشهای تفرش ارزش صادراتی دارند و مهمترین بازار فروش آنها در ایران ، شهرهای همدان و تهران و در خارج از ایران کشور آلمان است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 48، ص 42).



این شهرستان ، معادن گچ ، سنگ ساختمانی ، خاک نسوز، سنگ تراورتن و سنگ آهک دارد. صنایع آن عبارت اند از: کارگاههای یخ سازی ، ریخته گری ، پِرِس کاری ، مبل سازی ، گونی بافی ، موزاییک سازی و آسفالت سازی (همان ، ج 48، ص 41ـ42).

اهالی تفرش به فارسی و ترکی سخن می گویند. در سرشماری 1375 ش ، جمعیت این شهرستان 227 ، 52 تن بود که از این میان ، 913 ، 14 تن (ح 28%) شهرنشین و بقیه روستانشین بودند.

به لحاظ تقسیمات کشوری ، تفرش تا قبل از 1336 ش نام یکی از دهستانهای اراک در استان یکم (مرکزی ) بود (ایران . وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبت احوال ، ج 1، ص 77). در 1336 ش ، قسمتی از بخش فراهان به نام «فراهان بالا» از توابع شهرستان اراک ، قسمتی از بخش خَلَجستان از توابع شهرستان قم (شامل دهستانهای دستجرد، راهجرد و وَزوا)، و دهستان آشتیان ، شهرستان تفرش را تشکیل دادند. در 1337 ش ، دهستان آشتیان یکی از بخشهای شهرستان تفرش شد ( د. فارسی ، ذیل «آشتیان » و «تفرش »). در 1356 ش ، آشتیان شهرستانی مستقل ، و تفرش شامل بخشهای حومه و فراهان و دهستان رودبار در استان مرکزی شد. در 1358 ش ، دَه آبادی از بخش فراهانِ تفرش جدا و جزو بخش مرکزی شهرستان آشتیان گردید (سیفی فمی تفرشی ، ص 46ـ47). در 1366 ش ، در شهرستان تفرش چهار دهستان (بازرجان ، فِشْک ، رودبار، فرمهین ) ایجاد شد. در 1369 ش ، این شهرستان مشتمل بود بر بخش مرکزی به مرکزیت شهر تفرش شامل دهستانهای بازرجان و رودبار، و بخش فراهان به مرکزیت آبادی فرمهین شامل دهستانهای فرمهین و فشک (ایران . قوانین و احکام ، ص 728، 816). در تقسیمات کشوری 1374 ش ، دهستانهای خرازان و کوه پناه نیز جزو این شهرستان ذکر شدند و تاکنون به همین صورت در تقسیمات کشوری باقی مانده اند.

آثار قدیمی و زیارتگاههای تفرش عبارت اند از: امامزاده احمد، از نوادگان امام موسی کاظم علیه السلام ، متعلق به سدة نهم در آبادی کوهین ایوان ؛ قلعة مراد سلطان متعلق به دورة زندیه در بازرجان ؛ ویرانه های برج آقابیک در بازرجان ؛ امامزاده بی بی خاتون در آبادی فَرَسْمانه ؛ امامزاده بی بی / بی بی ستین در طرخوران / ترخوران ؛ مقبرة عُزَیْر نبی ، متعلق به 957 در آبادی دینجرد/ دینگرد؛ و بقایای قبرهای قدیمی با سنگ قبرهای سفالی در آبادی کبوران ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 48، ص 42، 139؛ سیفی فمی تفرشی ، ص 15).

2) شهر تفرش ، مرکز شهرستان . در ارتفاع حدود 878 ، 1 متری ، در 85 کیلومتری شمال شرقی شهر اراک و در مسیر جادة اراک ـ آشتیان قرار دارد.

کوههای قشلاق (ارتفاع ح 362 ، 2 متر) و گندم کوه (ارتفاع ح 156 ، 2 متر) از شمال و منار (ارتفاع ح 237 ، 2 متر) و نقره کمر (ارتفاع ح 379 ، 3 متر) از جنوب شرقی شهر را احاطه کرده اند؛ ازینرو تفرش را «چال تفرش » هم خوانده اند (سیفی فمی تفرشی ، ص 50).

رود آب کمر در شهر جریان دارد. آب و هوای شهر نسبتاً سرد و خشک است . حداکثر دمای آن ْ32 در تابستانها و حداقل آن ْ15- در زمستانها و میانگین بارش سالانة آنجا حدود

260 میلیمتر است . شهر تفرش با راه اصلی به اراک و با

جادة سراسری تهران ـ اصفهان ، از طریق شهر دستجرد (در استان قم ) و دلیجان ، به مرکز استانِ اصفهان مرتبط می شود. تفرش در 1333 ش به شهر تبدیل شد (ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی و اجتماعی . دفتر تقسیمات کشوری ، 1380، ص 81). در سرشماری 1375 ش ، جمعیت آن 555 ، 12 تن ذکر شده است .

آثار تاریخی و قدیمی این شهر عبارت اند از: بقعة ابوالعلی مهدی بن محمد، از نوادگان امام جعفرصادق علیه السلام ؛ امامزاده محمد، فرزند امام جعفرصادق علیه السلام ، متعلق به دورة خوارزمشاهیان ؛ مسجدجامع فَم در مرکز شهر تفرش ؛ آرامگاه آقامؤمن تفرشی (داعی انجدانی )، حکیم و عارف و شاعر سدة یازدهم و دوازدهم ، در باغ ملی فم ؛ آب انبار قدیمی به نام بلور که امروزه موزه شده است ، و مسجدجامع شِشْناو/ شش ناو، که یکی از قدیمترین مساجد تفرش است و مقصوره و شبستان و ایوان و صحن دارد و به سبب داشتن کاریزی قدیمی در صحن مسجد، که آب آن از طریق شش ناودان توزیع می شده ، ششناو خوانده شده است . مقصورة ششناو، گنبدی به شکل کلاهخود متعلق به دورة سلجوقی دارد. به روایتی این مقصوره بر روی قبر محمد محدّث ، از صحابة امام حسن عسکری علیه السلام ، ساخته شده است . در سمت شمالی



مقصوره ، ایوانی متعلق به دورة صفوی دیده می شود ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 48، ص 42؛ سیفی فمی تفرشی ، ص 92ـ 95، 100، تصاویر بین ص 120ـ121، 200).

پیشینه . برخی نام شهر تفرش را، به سبب آنکه در سده های قبل از اسلام و حتی پس از آن زردشتیان در آن سکونت داشتند، «گَبْرِش » به معنای «جایگاه آتش » می دانند و برخی نیز گفته اند که نام آن از نام بانی تفرش ، طبرش بن همدان یا به گفتة بعضی آرش کمانگیر، گرفته شده است (نوبان ، ص 147؛ قمی ، ص 78ـ79). نام تفرش در منابع به صورتهای طیرس ، طَبْرَش ، طبرس ، تبرس ، طبرتو، تپرش ، تبرش و طفرش آمده است (یعقوبی ، ص 274؛ قمی ، ص 78 ؛ جوینی ، ج 2، ص 191؛ دهگان و هدائی ، ج 1، ص 145؛ وصاف الحضره ، ص 106؛ سیفی فمی تفرشی ، ص 13).

از تفرش در دورة پیش از اسلام اطلاع چندانی در دست نیست . ابن مقفع بنای آن را به «طبرش بن همدان » نسبت داده است (قمی ، ص 78ـ 79). ظاهراً در دورة ساسانیان جزو حصة قباد، که آن را «خورة قباد» می گفتند، بوده است ؛ چنانکه حسن بن محمد قمی در تاریخ قم (ص 91) به تپه ای در قم مشرف بر تفرش به نام «تلّمآستر»، که یکی از سیزده تفریحگاه «مملکت قباد» بوده ، اشاره کرده است . ظاهراً در دورة خلافت عمربن خطاب (13ـ23) هم زمان با فتح قم و اصفهان و کاشان ، تفرش نیز فتح شد ( رجوع کنید به بلاذری ، ص 305ـ306). در قرن دوم تفرش یکی از رستاقهای قم بود ( رجوع کنید به قمی ، ص 263). در زمان هارون الرشید (170ـ193) سلمة بن سلمه همدانی رستاق تفرش و مزارع آن را به مهاجران عرب اشعری واگذار کرد (همان ، ص 263). در قرن سوم ، یعقوبی (همانجا) نیز تفرش را یکی از رستاقهای قم ضبط کرده است . پس از رحلت حضرت معصومه در 201، قم به یکی از مراکز مهم شیعه تبدیل شد و مذهب شیعه از آنجا به ناحیة تفرش راه یافت . به نوشتة راوندی (ص 395)، تفرش و آوه (آبه ) و قم و کاشان در دوران وی ، قرن ششم ، از مکانهای رافضیان بوده است . در قرن هشتم ، حمداللّه مستوفی





(ص 68) آن را ولایتی با سیزده دیه ، هوای معتدل ، غله ، میوه و شش هزار دینار حقوق دیوانی خوانده و اهالی تفرش را شیعه و فم و طرخوران را از روستاهای بزرگ آن ذکر کرده است . از این دوره دستِکم تا قرن دهم مطلب چندانی در بارة تفرش دیده نشده است . ظاهراً تفرش در دورة صفوی (ح 906ـ 1135) و حتی پس از آن برای شکار موقعیت مطلوبی داشته و از شکارگاههای شاه اسماعیل اول (حک :905ـ930) محسوب می شده است ( جهانگشای خاقان ، ص 412). در دورة صفوی ، بویژه در زمان حکومت شاه عباس اول (996ـ 1038)، تفرش آباد شد و بزرگان آن توانستند به دربار راه یابند (سیفی فمی تفرشی ، ص 121؛ نیز رجوع کنید به اسکندر منشی ، ج 2، ص 756). در اوایل قرن یازدهم ، امین احمد رازی (ج 2، ص 490) تفرش

را ولایتی در اقلیم چهارم ، با آب و هوای معتدل و میوه های خوب وصف کرده و نوشته که آب آنجا از چشمه و کاریز

تأمین می شود (همان ، ج 2، ص 491). وی در بارة غار گاوخور نیز سخن گفته است . میرزا یحیی سرخوش (ص 10ـ11)

در دورة ناصرالدین شاه قاجار (1264ـ1313) تفرش را ییلاق ممتاز عراق (اراک ) خوانده و گفته است که خشکبار آن

به خارج از کشور صادر می شود. وی (ص 12) اهالی آنجا

را خوش سیما و صاحب ذوق و هنر و دانش وصف کرده

است . اعتمادالسلطنه (ج 1، ص 756) نیز در همین دوره ،

به شکارگاه خوبی در حوالی تفرش که در آن ارغالی (قوچ کوهی ) و کبک بسیار بوده و نیز به قلعه ای در آبادی خرازان

و قناتی قدیمی در طرخوران به نام خرزنویه و امامزاده ای

به نام احمدبن موسی علیه السلام اشاره کرده است .

تاريخچه :

محدوده فعلي تفرش جز متصرفات مادها ، هخامنشيان و اشكانيان بوده از دوره ساسانيان قبور حوض گونه زرتشتيان و بعض قلاع به يادمانده است و بعد از آن در زمان طاهريان و صفاريان و سامانيان و آل بويه و غزنويان نيز با وجود عدم وجود آثار ، جزو متصرفات آن به شمار مي رفته در دوره سلجوقيان نام تفرش به صورت طبرس رواج پيدا كرده وبرخي از بزرگان و علما خود رابه آن منسوب و مقلب نموده اند به طور مثال كنيه طبرسي ويژه رجال شيعه بوده و مورد اصلي آن نيز كتب اماميه است و اين انتساب با اين كه از عدد انگشتان دست تجاوز نمي كند، مشخص كننده نفوذ اماميه در تفرش و رواج آن از ديرباز است . در دوره خوارزمشاه تفرش دهستان در محدوده اقليم عراق بوده است و در فاصله سال هاي 740-838 در حدود متصرفات آل جلاير محسوب مي شده است.

از مغولان و تيموريان هيچ اثري در تفرش ديده نمي شود ولي تفرش در روزگار صفويه بويژه پادشاهي شاه عباس بزرگ رو به آباداني نهاده است ومردم تفرش با انجام خدمات برجسته در دستگاههاي حكومت صفوي نفوذ نمود تفرش در ايام سلطنت افشاريان تا سال 1218 جزو متصرفات ايشان بوده است تختگاه زنديان شيراز و خاك تفرش در آن روزگار جزء متصرفات آنان بوده است. و در اين زمان مكتب خانه هاي متعددي در تفرش تاسيس شده كه نوجوانان در آن ه به فرا گرفتن مقدمات فارسي و تعلم قرا، مي پرداخته اند در دوران قاجاريه است كه مرداني از تفرش در كار سياست مملكت وارد مي شوند و در راه خدمت به ايران حتي از بذل جان خود نيز دريغ نمي ورزند باز در همين دوره است كهبه سبب توجه پادشاهان قاجار به منطقه روحانيان و علماي مذهب عده اي از سادات بني فاطمه تفرش در دستگاه حكومت رشد كرده تا جايي كه به مناصب بزرگ گمارده مي شوند و يكي از ويژگي هاي دوره قاجاريه گسترش مكتب خانه ها و تكثير و فراواني ميرزاها در تفرش آشتيان و فراهان است ولي روي هم رفته جامعه تفرش در دوره قاجاريه دهقاني ولي غير متحجر بوده است.

در سال 1316 خورشيدي كشور ايران از نظر جغرافيايي به ده استان تقسيم شد و سلطان ابان با شمول قصبه هاي تفرش فراهان، آشتيان و غيره به شهرستان تبديل و به نام اراك ناميده شد و تفرش تبديل به بخش گرديد تا بالاخره در سال 1342 تفرش با شمول بخشهاي فراهان، آشتيان، خلجستان، و نيز دهستان رودبار به شهرستان تبديل شد و با مشاركت مردم، خيابان هاي وسيع در مركز شهر ايجاد گرديد.

جغرافياي استان :

اين شهرستان در شمال شهرستان آشتيان و جنوب غربي ساوه واقع شده است و مركز آن شهر تفرش درارتفاع 1900متري از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به ساوه، از جنوب به اراك، از شرق به قم و از غرب به اراك محدود شده است و مساحت آن 2792 كيلومتر مربع است.

جاذبه هاي گردشگري :

الف) جاذبه هاي تاريخي و مذهبي

مسجد ششناو: در شهر تفرش و در محله «فم» مسجدي باستاني با گنبدي مجلل واقع است كه« مسجد جامع شششناو» ناميده مي شود.

امامزاده حسين:اين امامزاده در روستاي نظام آباد در 40 كيلومتري شمال شهر اراكواقع شده و از بناهاي دوره صفويه محسوب مي گردد كه گنبد اصلي آن به صورت 8 ضلعي منظم بنا گرديده است.

آرامگاه پورفسور حسابي: آرامگاه پورفسور حسابي، دانشمند نامي كشور كه خدمات ارزنده اي را به انجام رسانيده است در شهرتفرش و محله ترخوران واقع گرديده است.

ب)جاذبه هاي طبيعي:

آب معدني چشمه گراو: چشمه فوق به فاصله 5 كيلومتري شهرستان تفرش بين دو روستاي كبوران و طراران وقع گرديده است و دسترسي به آن آسان است.

غار ها: وجود چند غار در كوههاي اطراف تفرش نيز از جاذبه هاي طبيعي اين شهرستان است.

غار دو پستان: در كوه امجك قرار داردويژگي هاي اين غار ريزش آب از دو سنگ مدخل ورودي آن است.

غار علي خورنده: كه در فاصله 500 متري روستاي كوهين واقع شده است

غار دربر: اين چشمه بر اثر حفر چاه در پارك حكيم نظامي تفرش بوجود آمده است كه هر چند دقيقه يكبار، آب از درون آن به بيرون فوران دارد.

روخانه تفرش(آب كمر): اين رودخانه از بلنديهاي گيان و عبدالله سرچشمه گرفته كه در گذر از مناطق مختلف آنرا به اسامي محلي چون خاجان و آب كمر مي نامند.

وجه تسميه نام تفرش :

درباره وجه تسميه نام تفرش مردم را بر اين باور است كه تفرش در اصل گبرش بوده است و اين توجيه شايد بدين سبب است كه در سده هاي قبل و حتي صدر اسلام گبرها و زرتشتيان در اين جلگه و نقاط مجاور آن از جمله فراهان و آشتيان سكونت داشته اند در متون جغرافيايي اسلام گاهي نام تفرش طبس و يا طبرش آمده است

تفرش کجاست؟



شهرستان تفرش در شمال شهرستان آشتیان و جنوب غربی ساوه واقع شده و مرکز آن شهر تفرش است.
از شمال به ساوه٬ از جنوب و مغرب به اراک، از شرق به قم محدود و مساحت آن حدود ۲۷۹۲ کیلومتر مربع است.
در سال ۱۳۱۶ کشور ایران از نظر جغرافیایی به ده استان تقسیم شد و سلطان اباد با شمول قصبه‌های تفرش٬ فراهان، آشتیان و غیره به شهرستان تبدیل و به نام اراک نامیده شد و تفرش تبدیل به بخش گردید.

از سال ۱۳۳۷ از شهرستان اراک جدا و با بخشهای فراهان، آشتیان، خلجستان و نیز دهستان رودبار تبدیل به شهرستان گردید و تابع استان تهران شد.
شهرستان تفرش همانند سایر شهرستان‌های استان مرکزی در پی تصویب نامه سال ۶۷ هئیت وزیران از استان تهران منتزع و جزء استان مرکزی قرار گرفت.
در سال ۱۳۷۰ شهرستان تفرش شامل ۱۳۱ آبادی بود.


این شهرستان دارای دو بخش با نامهای بخش مرکزی و بخش فراهان و شش دهستان است











 طبرش
لغت نامه دهخدا

طبرش . [ طَ رَ / طَ رِ ] (اِخ ) معرب تفرش . ولایتی است که از هر طرف که بدو روند به گریوه فرو باید رفت ، سیزده پاره ده است ، خم «ظ: فم یا فیم »و طرخوران از معظمات اوست ، هوایش معتدل است ، آبش ازچشمه ها و کاریز که از آن کوهها برمیخیزد و ارتفاعاتش پنبه و غله و میوه بود، اکثر اوقات آنجا ارزانی بود، و مردم آنجا شیعی اثناعشری اند. حقوق دیوانیش شش هزار دینار است . (نزهةالقلوب چ لندن ص 68). تفرش در فرورفتگی واقع شده و کوههائی آنرا احاطه کرده است ، و اغلب اهالی تفرش باسواد، و در دوره های اخیر غالباً مصدر مشاغل مهم دولتی و مملکتی بوده اند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 388). رستاق طبرش ؛ روایتی است از ابن المقفع که ضیعتهای آنرا طبرش بن همدان بنا کرده است و بعمارت آن فرموده . (تاریخ قم ص 78). رستاق طبرش ؛ سی ودو دیه ، از آن جمله طرخران ، فیم ، جادیده ، که مندرس گشته و ناپدید شده است . (تاریخ قم ص 56). رجوع به همان کتاب ص 117 شود. و عوانان بددین از قم و کاشان و آبه و طبرش و ری :

خسروا هست جای باطنیان
قم و کاشان و آبه و طبرش
آبروی چهار یار بدار
واندرین چار جای زن آتش
پس فراهان بسوز و مصلح گاه
تا چهارت ثواب گردد شش .
شمس الدین لاغری (از راحةالصدور - کتاب راوندی ).
 
تاریخ استان مركزی:
بررسی اسناد تاریخی از جمله تاریخ ماد نوشته ی دیاكونوف و ایران در زمان ساسانی نوشته ی كریستین سن دانماركی و ایران از آغاز تا اسلام گریشمن و بسیاری مستندات دیگر نشان می دهد ، استان مركزی امروزین از هزاره ی نخست پیش از میلاد قسمت اصلی سرزمین ماد سفلی یا ماد بزرگ بوده است و سه ایالت مادها كه به ماد سفلی معروف بوده در محدوده استان مرکزی قرار داشته این محدوده منطقه وسیعی از حوزه شازند، خنداب، فراهان، وفس تا آشتیان و تفرش و قسمت هایی از ساوه را شامل می شده است.

یورش های مداوم 46 ساله آشوریان به سرزمین ماد (834 تا 878 پیش از میلاد) سبب ویرانی شهرها و شهرك ها گردید، وجود تعداد كثیری تپه های باستانی استان مركزی به احتمال قوی بازمانده از آن دوران است.

بر اساس متون تاریخی از مناطقی كه مورد هجوم آشوریان قرار گرفته بودند مشرق هگمتانه (منطقه فراهان و اراك امروزین) ذكر شده است.

در اسناد تاریخی، هجوم بیست و پنج ساله اقوام مهاجم سكاها به ماد سفلی (استان مركزی امروزین) و ویرانی شهرها و شهرك های این منطقه نیز ذکر شده است. در زمان سلوكیان منطقه ماد بزرگ را مناطق بین همدان و ری (محدوده استان مرکزی امروزین) می دانستندو در اسناد آن دوران از شهری به نام "كره" نام برده شده و هم اكنون نیز منطقه ای به نام" كره رود" در اراك وجود دارد.

در زمان اشكانیان نیز استان مرکزی امروزین بخش اصلی ولایت ماد بزرگ بوده است.

جغرافی نویسان مسلمان محدوده استان مركزی را در سده های نخستین اسلامی به نام «ایالت جبال» نامیده اند.بعدها به ویژه در دوران سلجوقیان منطقه استان مرکزی همراه با همدان، ری و اصفهان به نام «عراق عجم» و نواحی میان دو رود دجله و فرات «عراق عرب» نامیده شد.

لازم به ذکر این که از دیگر میراث ارزشمند معنوی زنده برجای مانده از گذشته های دور تاریخی استان مرکزی می توان به کاربرد زبان های با ریشه مادی در این استان اشاره کرد ازجمله زبان تاتی که هم اكنون در بخش هایی از استان مركزی با آن زبان سخن می گویند. همچنین می توان به شهر های دلیجان و محلات اشاره کرد که مردم این مناطق به زبان راجی حرف می زنند كه این زبان ریشه در زبان و واژه های دوره مادی دارد و جالب توجه این كه واژه معرب دلیجان به گویش راجی دلیگون خوانده می شود .


گردنه نقره كمر      






گندم كوه     
  





غار سلطان امجک (غار امجک) در ارتفاع ۱۹۰۰ متری از سطح دریا و در فاصله ۶۳ کیلومتری شمال غربی تفرش بر فراز قرار گرفته است. ورودی آن دیواره ای به طول ۱۲ متر دارد که برای ورود به آن باید با کمک ابزار از این دیواره گذشت. در آنجا نردبانی به طول ۱۰ متر ساخته شده و پس از فرود منطقه استلاکیت‌ها و استلاکمیت‌ها قرار دارد که به علت اینکه تاکنون کسی به آن دسترسی پیدا نکرده است بکر و دست نخورده باقی‌مانده و پایین تر از آن دهلیزی با حوض پرآب دیده می شود.
همچنین دو دیواره به ارتفاع ۷ متر و دیگری به ارتفاع ۲ متر در مسیر غار نوردان قرار می گیرد و در انتها راهرویی با مجموعه بسیار زیبایی از گلفشنگ‌های سقف. 
دیوار، ما را به انتهای غار که زیستگاه خفاشان است هدایت می کند.











آرامگاه شاهزاده احمد کوهین تفرش .
   
 


























مسجد ششناو

صنعت مسگری طرخوران تفرش .