شهر من تفرش

شهر من تفرش

۱۳۸۷ فروردین ۱۴, چهارشنبه

مرتضی احمدی

پای سفره هفت‌سین تهران قدیم با مرتضی احمدی:
من اصالتا تفرشی هستم. خانواده ما زمان امیرکبیر آمدند تهران ولی با فامیل ارتباط داریم هنوز. ده سال پیش اولین بار دختر و نوه‌ام را برداشتم رفتیم تفرش. رفتم خانه پدری. وقتی رسیدم آنجا نشستم روی سکو زار زار گریه کردم. گفتم درست این ساختمان رو نگاه کنین، آیا لنگه این در دیگه درست میشه؟ تزییناتش را کار ندارم خود این در دیگه درست میشه؟ چوب به این کلفتی. گفتم از این دق الباب چی می‌فهمین شما؟ گفتن هیچی. گفتم اینی که شیر است مردونه است دست راست، اون گربه زنونه است. اگر مردی می‌اومد حق نداشت از اون دستگیره زنونه استفاده کند. این سکو را می‌بینی درست کردن برای اینه که هر عابری که خسته میشه بشینه، نفسی چاق کنه. 

چون اینجا پیرزن، زن حامله، پا شکسته همه جور آدم رد میشه. رفتیم داخل. گفتم نیگا کنین اندرونی و بیرونی. درهای ارسی رو که همه را کندن و بردن فروختن. این خانه پدری من هم که مونده چون خیلی بزرگه و مشرف به ریزش است کسی آن را نمی‌خرد. رفتیم گشتیم یکهو چشمم به یک چیزی افتاد دیدم یک خانه‌ای نمای کاهگلی داره. یه آدم با ذوقی خانه درست کرده با کاهگل. اصلا نگاه می‌کردی روحت تازه می‌شد.
 
مردی که برای تهران گریه می‌کند / پای سفره هفت‌سین تهران قدیم با مرتضی احمدی / مردم حسرت‌الملوک می‌خوردند فرهنگ > سینما - برای شنیدن روایت نوروز...