شهر من تفرش

شهر من تفرش

۱۳۸۷ آبان ۳۰, پنجشنبه

مشاهیر

مشاهیر

دکتر ابولقاسم بهرامی
دکتر ابولقاسم بهرامی پدر میکروب شناسی ایران در سال 1272 شمسی متولد گردید. ایشان فرزند دکتر ابولحسن خان و برادر دکتر مهدی بهرامی باستان شناس است. تحصیلات ابتدایی را در تهران و متوسطه را در دار الفنون فرا گرفت و رشته پزشکی را در دار الفنون تکمیل کرد و در همان مدرسه و مدرسه دارالمعلمین مرکز به آموزش پرداخت. در سال 1300 شمسی پس ازتاسیس انستیتو پاستور به ریاست دکتر منار با نظر ایشان به معاونت برگزیده شد و در سال 1307 به کفالت آنجا رسید و ضمنا به ریاست بنگاه دفع آفات نباتی و حیوانی را نیز عهده دار شد. در سال 1318 به ریاست کل صحیه (وزارت بهداشت) نایل آمد و چون به میکروب شناسی و باکتری شناسی علاقمند بود دوباره به انستیتو پاستور برگشت و فعالیت های تحقیقاتی و علمی خود را در آنجا ادامه داد و در سال 1329 درگذشت.
حسابی ، محمود
پروفسور دکتر سیدمحمود حسابی در سال 1281 از پدر و مادری تفرشی در تهران متولد شد. چهار سال از دوران کودکی را در تهران سپری نموده بود که همراه خانواده عازم شامات شد. در 7 سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت، با تنگدستی و مرارت های دور از وطن در مدرسه کشیش های فرانسوی آغاز کرد و همزمان، توسط مادر فداکار، متدین و فاضله خود تحت آموزش تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی قرار گرفت، او قرآن کریم را حفظ و به آن اعتقادی ژرف داشت. دیوان حافظ را نیز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی، منشات قائم مقام اشراف داشت.
پس از ورود به دوره متوسطه ، جنگ جهانی اول آغاز شد و به علت تعطیل شدن مدارس فرانسوی، پس از دو سال، برای ادامه تحصیل به کالج آمریکایی بیروت رفت و سپس در سن 17 سالگی موفق به اخذ لیسانس ادبیات گردید. در 19 سالگی لیسانس بیولوژی گرفته و سپس موفق به اخذ مدرک مهندسی راه و ساختمان شد و با نقشه کشی و راه سازی، به امرار معاش خانواده کمک کرد.
به خاطر قدردانی از زحمات وی شرکت راهسازی فرانسوی که در آن مشغول به کار بود، ایشان را برای ادامه تحصیل به کشور فرانسه اعزام کرد و در سال 1924 به دانشکده برق «اکول ********یور دو الکتریسته» پاریس وارد و در سال 1925 فارغ التحصیل شد. همزمان با تحصیل در رشته معدن در راه آهن برقی فرانسه و معادن زغال سنگ ایالت سار مشغول خدمت شد.
سپس به خاطر روحیه علمی که داشت، تحقیقات خود را در دانشگاه سوربن در رشته فیزیک دنبال کرد و در سال 1927 میلادی در سن 25 سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را با رساله «حساسیت سلول های فتوالکتریک» با درجه عالی دریافت کرد.
وی با موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک غربی به خوبی آشناو در نواختن پیانو و ویولون تبحر داشت. در چند رشته ورزشی کسب موفقیت نمود. دکتر حسابی در طول عمر خود مصدر مشاغل و خدمات علمی و فرهنگی متعددی بود که چند نمونه از آن به این شرح است:
1- تاسیس مدرسه مهندسی وزارت راه و تدریس در آنجا
2- نقشه برداری و رسم اولین نقشه مدرن راه ساحلی سراسری میان بنادر خلیج فارس
3- تاسیس دارالمعلمین عالی و تدریس در آن
4- ساخت اولین رادیو در کشور
5- تاسیس دانشسرای عالی و تدریس در آنجا
6- ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی در ایران
7- نصب و راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران
8- تعیین ساعات ایران
9- تاسیس بیمارستان خصوصی گوهرشاد
10- تدوین قانون و پیشنهاد تاسیس دانشگاه تهران و دانشکده فنی مهندسی
11- تاسیس دانشکده علوم و ریاست آن از سال 1321 تا 1327 و از 1330 تا 1336 و تدریس در گروه فیزیک آن دانشگاه تا آخرین روزهای حیات
12- تاسیس مرکز عدسی سازی، دیدگانی، اپتیک کاربردی در دانشکده علوم دانشگاه تهران
13- ماموریت خلع ید از شرکت نفت انگلیس در دولت دکتر مصدق و اولین رئیس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران
14- وزیر فرهنگ در دولت مصدق
15- پایه گذاری مدارس عشایری و تاسیس اولین مدرسه عشایری ایران
16- مخالفت با طرح قرارداد کنسرسیوم و کاپیتولاسیون در مجلس
17- تدوین قانون استاندارد و تاسیس موسسه استاندارد ایران
18- پایه گذاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
19- استاد ممتاز دانشگاه تهران
20- پایه گذاری مرکز تحقیقات راکتور اتمی دانشگاه تهران و تاسیس سازمان انرژی اتمی ایران
21- موسس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان ایران
دکتر حسابی به چهار زبان زنده دنیا فرانسه، انگلیسی، آلمانی و عربی تسلط داشته و همچنین به زبان های سانسکریت، لاتین، یونانی، پهلوی، اوستایی، ترکی و ایتالیایی اشراف داشت.
در زمینه تحقیق علمی 25 مقاله، رساله و کتاب از او به چاپ رسید. تئوری «بی نهایت بودن ذرات» او در میان فیزیکدانان جهان شناخته شده است. نشان «کوماندور دولالژیون دونور» بزرگترین نشان علمی کشور فرانسه به ایشان اهدا گردیده است.
حسابی، تنها شاگرد ایرانی پروفسور انشتاین بوده و در طول زندگی با دانشمندان طراز اول جهانی نظیر پروفسور انشتاین، شهرودینگر، بورن، فرمی، دایرک، بوهر و ادبایی چون:
آندره ژید، برتراند راسل تبادل نظر داشت. او از سوی جامعه علمی جهانی به عنوان مرد اول علمی جهان در سال 1990 م برگزیده شد و در کنگره 60 سال فیزیک ایران به عنوان پدر فیزیک ایران ملقب گردید. دکتر حسابی در 12 شهریور 1371 در بیمارستان دانشگاه ژنو بدرود حیات گفت.
مقبره او بنا به خواسته خودش در زادگاه خانوادگی ایشان در شهر تفرش قرار دارد.
سحاب تفرشی، عباس
وی در شهرستان تفرش متولد شد و در مدت 75 سال عمر پربار خود آثار بسیار ارزنده ای از خود بر جای گذاشته و تا کنون نوآوری ها و بدعت هایی نیز در زمینه جغرافیا داشته است.
وی پیش کسوت تاریخ تحول کارتوگرافی در ایران است و تنها بازمانده نسل کارتوگرافان قدیمی در جهان است که صاحب سبک هستند.
وی در علم جغرافیا، سبکی منحصر به فرد دارد. یکی از مشخصات بارز نقشه های وی، استفاده از تصاویر مختلفی است که به صورتی هنرمندانه با قلم هاشور ترسیم شده است.
همچنین حاشیه نقشه های استاد در هیاتی موزون با دستان هنرمند خویش به هنر تذهیب ایرانی مزین شده است.
استاد سحاب در زمینه دانش جغرافیا نوآوری هایی دارد که در نوع خود بسیار ارزنده و نفیس است و عامل مهمی در اعتلای سطح دانش جغرافیا به شمار می رود.
از جمله این موارد ساخت کره جغرافیایی است. استاد سحاب در مورد ساختن کره می گوید:
«هنگامی که به کشورهای اروپایی سفر می کردم و پشت شیشه مغازه ها، کره جغرافیایی را می دیدم بسیار ناراحت می شدم که چرا ما چنین چیزی نساخته ایم، تا اینکه در سال 1334 با موسسه ای مکاتبه کردم و گفتند اگر متن کره را تهیه کنید، آن را برای شما تهیه می کنیم و در نهایت هزار شماره از آن را درست کردند، اما من پول پیش پرداخت را نداشتم به همین دلیل با یکی از دوستانم که رئیس بانک ملی ایران در میدان ژاله سابق بود مساله را مطرح کردم و او گفت: خانه ات را گرو بگذار تا بانک پول لازم را به تو بپردازد.
که حتی روزنامه ها نیز در آن زمان نوشتند که : خانه ای گرو رفت و نخستین کره جغرافیایی تهیه شد».
استاد همچنین نخستین نقشه جغرافیایی جهان اسلام را در سال 1360 و نخستین کره جغرافیایی آن را در سال 1362 تهیه کرده است. وی همچنین نخستین نمایشگاه کتب، نقشه ها و اطلس های جغرافیایی را در ایران در سال 1339 در دانش سرای تهران برپا کرد.
استاد هم اکنون در سن 75 سالگی با ارزش به نام «موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب» داشت که نخستین موسسه جغرافیایی و کاتوگرافی در ایران است و هم اکنون در ردیف موسساتی مانند «بارتولومو» در انگلستان و «ونشو» در آلمان فعالیت می کند.
این موسسه به گفته استاد با 27 ریال سرمایه اولیه شروع به کار کرد و اکنون فرزندان استاد به راهنمایی پدر دانشمندشان در زمینه پیشرفت کارتوگرافی و دانش جغرافیایی ایران فعالیت می کند.
موسسه سحاب علاوه بر چاپ نقشه، اطلس و تولید کره به چاپ کتاب های جغرافیایی، سفرنامه ها، ترجمه و تکثیر نسخه های منحصر آثار فرهنگی و جغرافیایی می پردازد.
این موسسه یکی از مهمترین کتابخانه های جغرافیایی کشور است که در آن صدها اطلس کوچک و بزرگ به زبان های مختلف و هزارها کتاب، مجله و نقشه جغرافیایی وجود دارد و منبع مهمی برای تحقیقات جغرافیایی است.
موسسه سحاب با 65 مرکز علمی جغرافیایی جهان، روابط متقابل علمی و مبادله نقشه دارد و عامل توزیع آثار بسیاری از موسسات کاتوگرافی جهان در دنیاست و این موسسات نیز نماینده فروش و توزیع آثار موسسه سحاب در کشورهای خود هستند.
استاد سحاب هم اکنون 700 قطعه اثر قلمی و ترسیمی دارد که در موسسه سحاب موجود است. از تالیفات وی در زمینه جغرافیا می توان از اطلس خلیج فارس و اطلس افغانستان نام برد.
استاد سرپرستی تهیه نقشه های دوره های تاریخی ایران را که نوزده دوره تاریخ است برعهده داشت. او همچنین با کمک فرزندانش اطلسی به نام «اطلس شصت سال کارتوگرافی» که تمام آثار نفیس و خطی استاد را که به قلم خودش ترسیم کرده است و شامل نقشه تمام نقاط ایران، نقشه جهان ، قاره ها، کشورهای هم جوار و نقشه دوران های مختلف تاریخی ایران و نقشه های تخصصی دیگر است، تهیه کرد.
حاتمی، علی
علی حاتمی فرزند حسن حاتمی تفرشی در سال 1323 متولد شد و پس از پایان تحصیلات در دانشکده هنرهای دراماتیک در رشته تئاتر فارغ التحصیل شد. حاتمی از دوران نوجوانی به تئاتر و ادبیات نمایشی علاقمند بود و نخستین فعالیت های جدی او نوشتن نمایشنامه بود.
طلسم حریر و ماهیگیر، شهر نارنج و ترنج حسن کچل و ... از اولین متن های حاتمی بود که نام او را زبانگرد محافل تئاتر کرد. این نمایشنامه ها توسط کارگردانان بلند آوازه ای چون «عباس جوانمرد» و «داوود رشیدی» اجرای صحنه ای شده بود و اغلب نیز مورد استقبال قرار گرفته بود .
حاتمی از همان ابتدا رویکرد به فرهنگ ملی داشت و مضامین آثار خود را از میان قصه های کهن و یا وقایع تاریخی برمی گزیند و در طلب ایجاد تئاتری با هویت ایرانی بود.
حاتمی همچنین نگرش را در فیلم های سینمایی خود نیز پی گرفت و در تمام دوران فیلمسازی به این اصل وفادار ماند. حاتمی در سال های نخست دهه چهل چند فیلمنامه برای تلویزیون نوشت و با ساختن فیلم های کوتاهی چون حماسه عشقی شب جمعه و تعدادی فیلم تبلیغاتی سینما را در عمل آزمود و با تکنیک های آن آشنا شد.
در سال 1348 نمایشنامه حسن کچل به کارگردانی داود رشیدی در تالار سنگالج مورد استقبال کم نظیر مردم قرار گرفت. حاتمی در اندک زمانی به سوگلی تهیه کنندگان سینمای ایران بدل گشت. حالا تهیه کنندگان با اعتماد کامل سرمایه خود را در اختیار حاتمی می گذاشتند.
فیلم های بعدی بابا شمل (1350)، قلندر (1351) موفقیتی به دست نیاوردند. «حاجی واشنگتن» که یکی از بهترین فیلم های حاتمی است درزمان خود اکران نشد و سالها بعد که به نمایش درآمد چندان جلب توجه نکرد.
«کمال الملک» به موقع اکران شد و در دوره ای که اغلب فیلم های ایرانی دچار یکنواختی در مضمون و اجرا بودند و به صورت خامدستانه ای از شعارهای سیاسی روز تبعیت می کردند، به سهم خود هوای تازه ای در سینمای ایران پدید آورد. آخرین فیلم های سینمایی «مادر» و دلشدگان بود.
پس از آن حاتمی گرفتار بیماری سرطان شد و فیلم سینمایی جهان پهلوان تختی را که بسیار به ساختن آن امید بسته بود نتوانست به پایان برساند.
دوامی ، عبدالله
عبدالله دوامی در سال 1270 در روستای «طا» از توابع تفرش دیده به جهان گشود، عبدالله دوران کودکی را در این ده سپری کرد و تحصیلات ابتدایی را نزد تنی چند از ملاهای ده فراگرفت. وی پس از چندی به تهران آمد و در مدرسه تربیت نام نویسی کرد و در این مدرسه با رکن الدین خان مختاری همکلاس بود. وی شبی در منزل شخصی به نام مجدالممالک می خواند که مورد قبول علی خان نایب السلطنه قرار می گیرد و او دوامی را تشویق می کند که نزد وی آواز را کار کند و اوین مشق خود را که دستگاه شور بود نزد علی خان اغاز می کند که اولین استاد وی همین شخص می باشد. دوامی پس از چندی نزد استادان: آقامیرزا حسینقلی، حسین خان کمانچه کش، درویش خان، ملک الذاکرین و آقا میرزا عبدالله رفت و بسیاری نیاموخته ها را از آنان آموخت و خود شد استاد عبدالله خان دوامی.
دوامی قبل از انقلاب مشروطیت برای شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران و برای حفظ و حراست و اشاعه آن قرار شد که به اتفاق اقبال السلطان، باقر خان و مشیر همایون شهردار برای ضبط صفحه به برلن بروند ولی به واسطه جنگ جهانی اول وقفه ای دراین مسافرت پیش آمد که جای آن به تفلیس و قفقاز رفتند. استاد دوامی مدت هفت سال در اداره پست کارکرد و پس از این مدت به وزارت دارایی منتقل و تا پایان دوران بازنشستگی در این وزارتخانه مشغول کار بود. وی از فروردین ماه 1334 ش همکاری خود را با سازمان رادیو و تلویزیون وقت و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران شروع کرد . از شاگردان خوب استاد شاپور حاتمی ، پرویز مشکاتیان، داریوش طلایی و ... هستند و استادانی چون: نوعلی خان برومند و حاج آقا محمد مجرد ایرانی نزد او تصانیف آموختند. استاد در 20 دیماه 1359 دار فانی را وداع گفت.

مصاحبه ای که تا کنون چاپ نشده و مربوط به خاطره استاد با عارف قزوینی است:
در قزوین یک شخص بود به نام نایب الصدر که از ملاکین قزوین بود و عارف قزوینی در منزل او بود و با او دوست بود ایشان عارف را به تهران آورد که مولوی سرش بود عارف هم چون مولوی سرش بود معروف شد به عارف. یکی از خصوصیات عارف این بود که در تمام عمرش هیچوقت منزل نداشت خودش بود و لباس تنش. تا اینکه سیدضیاء صدر اعظم شد و با عارف دوست بود و خانه سپهسالار را به عارف بخشید.
عارف خندید و گفت من سالها خانه نداشتم حالا هم که داشته باشم منزل سپه سالار را داشته باشم؟ قبول نکرد. وقتی که ما حرکت می کردیم به طرف تفلیس عارف شب قبل آمد به منزل من و به من گفت که تصنیف شوشتر را در صحنه پر کن.
چون عارف اهل سیاست بود این تصنیف در آن روزها سیاسی بود درویش خان قبول نکرد که اجرا شود. من گفتم که خواهش می کنم این را قبول کنید چون عارف زیاد سفارش کرده است. هر چه اصرار کردیم درویش خان گفت نه. ولی من در موقع ضبط وقتی که آواز تمام شد یک مرتبه تصنیف را خواندم درویش خان زد به سیم و تار ، پوست تار را پاره کرد و بعد رفت.
سحاب تفرشی، ابوالقاسم
ابوالقاسم سحاب تفرشی فرزند محمدزمان در روز جمعه 15 رجب 1304 ه.ق مطابق با 20 فروردین 1266 ش در شهرستان تفرش محله عبدکان فم دیده به جهان گشود. او دوران کودکی خود را در کانون گرم و مهربان خانواده طی طریق کرد. تا آنکه آثار هوش و ذکاوت فطری از همان اوان در چهره اش مشهود شد. جهت فراگیری علوم و فنون زمانه آماده تربیت شدو تعلیمات مقدماتی خود را با ورود به مکتب خانه های قدیم آغاز کرد وی در این باره می نویسد:‌ «مکتب قدیمه یا مکانی که بنده را در آنجا تعلیمات مقدماتی فارسی به زحمت میسر و فراهم شد و قریب سه سال تمام در آنجا اتلاف وقت نمودم عبارت بود از یک باب اتاق تاریک و باریک در حیاطی کم وسعت. در این مکتب عده ای بالغ بر هفتاد هشتاد نفر متعلم از شش ساله و کمتر الی شانزده ساله و بیشتر در اطراف بر روی کف اتاق نشسته و فرش آن عبارت از قطعات کهنه و پلاس هایی بود که زیاده مندس بوده و به واسطه تنگی فضا به طوری در مضیقه بودند که مجال نفس کشیدن برای شاگردان نبود ...».
سحاب پس از ورود به مکتب علاوه بر آموختن عم جز، نصاب الصبیان، جامع المقدمات و کتب دیگر در گوشه کنار با مطالعه کتاب های متفرقه ، مطالب آنها را به خاطر سپرده و بر معلومات خویش می افزود. پس از فراغت از جامع المقدمات به خواندن سیوطی، شرح جامی، تهذیب المنطق، حاشیه ملاعبدالله و مطول مشغول گردید. به علاوه، اوقات دیگرز خود را با مطالعه و آموختن کتب مختلف احادیث و اخبار و اعتقادات شیخ طوسی و ... تنظیم می کرد. به نحوی که از بیهوده گذراندن ایام به شدت پرهیز داشته و روز به روز بر خرمن معرفت و دانش اندوزی خود می افزود.
استاد سحاب دارای ذوق و قریحه شعر بود و به سرودن اشعار ژرف و عمیق علاقه وافر داشت و اشعار مذهبی از خود به یادگار گذاشته است.
وی در اسفند سال 1323 در سن 19 سالگی به تهران رفت و ضمن ملاقات به اشراق السلطنه از محضر وی بهره برد و به ادامه تحصیل پرداخت. در این دوران او هنر خوشنویسی را فراگرفت و تحت تاثیر همن آموزش ها ضمن جمع آوری قسمتی از اشعار و غزلیات اشراق السلطنه شرح حال وی را نیز در کتاب تاریخ تفرش، تدوین کرد.
استاد از زمان آشنایی با میرزا اسماعیل خان دبیر تفرشی و تحت تاثیر آموزش ها و رهنمودهای وی به نوشتن آثار و تالیفات خویش همت گماشت. همزمان با برخورداری از تشویق های دبیر تفرشی به تکمیل و تنظیم یافته های شعری و نثری خویش اقدام کرد و در پی آن نیز، بسیاری از اشعار فارسی و عربی خود را در نشریات مختلف به چاپ رساند. مقارن همین ایام بود که وی علاوه بر مشارکت در تدوین و تنظیم «دیوان دبیر تفرشی» به استانساخ کتاب «نخبه التواریخ» مشارالیه پرداخته و از 21 مرداد 1313 به پاکنویسی و آماده نمودن آن جهت چاپ و نشر اقدام کرد.
آثار منتشر شده: 1- زندگانی حضرت سیدالشهداء حسین بن علی(ع) در 2 جلد
2- زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع)
3- زندگانی امام جعفر صادق(ع)
4- زندگانی امام جواد (ع)
5- زندگانی حضرات عسکرین و تاریخچه سامرا
6- زندگانی شاه عباس کبیر
7- زندگانی امام موسی بن جعفر(ع)
8- تاریخ مدرسه عالی سپهسالار
9- هنر اسلامی
10- جلد هفتم مفاتح الاعلام
از استاد 20 اثر دیگر آماده چاپ وجود دارد. وی نیز آثاری را بدین شرح ترجمه و به چاپ رسانده است:
1- ترجمه تاریخ قرآن اثر علامه ابوعبدالله زنجانی ، 2- ترجمه اسرار حج و تاریخ و جغرافیای مکه، 3- ترجمه رساله حی بن یقظان، 4- ترجمه رساله السقیفه، 5- ترجمه رساله بیداری امت در اثبات رجعت، 6- تاریخ نقاشی در ایران، 7- ترجمه رساله الثقلان، 8- ترجمه احوال و آثار ابن سینا، 9- خلق و اخلاق غزالی، 10- ترجمه هزار حدیث نبوی، 11- ترجمه منهاج النجاه فیض کاشانی و 8 اثر دیگر در لغت، تاریخ، جغرافیا و اخلاق. ابوالقاسم سحاب در 21 دی 1335 ه.ش بدرود حیات گفت و در آستانه مقدس حضرت معصومه(س) مدفون گشت.
فروخزاد، فروغ
فروغ فرخزاد در تهران به سال 1313 از پدر و مادری تفرشی متولد شد. تحصیلات ابتدایی و دوره دبیرستان را به سر برد و سپس در هنرستان کمال الملک به آموختن نقاشی پرداخت. زندگی زناشویی که پسری از او به یادگار ماند چندان طولی نکشید و از شوهرش جدا شد و تا پایان عمر کوتاهش مجرد زیست.
فروغ به کار سینما و تهیه فیلم – بویژه فیلم های مستند- دلبستگی داشت و در این راه با گلستان همکاری می کرد و چند فیلم را خود کارگردانی کرد که از موفقیت بسیاری برخوردار شد و جایزه ای بین المللی کسب کرد. چند سفر به اروپا کرد و در سال 1345 ، هنگامی که خود مشغول رانندگی بود، در تصادف اتومبیل درگذشت.
فروغ از سال 1333 به چاپ شعرهای خود پرداخت ، سپس در سال 1334 مجموعه ای از شعرهایش را با نام «اسیر» چاپ و منتشر کرد. در دنبال این مجموعه،‌مجموعه «دیوار» را در سال 1336 و «عصیان» را در سال 1337 منتشر کرد.
آخرین مجموعه شعرش «تولدی دیگر» بود که در سال 1343 انتشار یافت.
شعر فروغ در هردو مرحله زندگی اش با نوعی تازگی همراه بود. در مجموعه های قبل از «تولدی دیگر» شعرش از نظر محتوی – که در آن به بیان صریح احساسات زنانه پرداخته بود وبرای بسیاری از مردم آن روزگار قابل تحمل نبود- و در مجموعه تولدی دیگر و شعرهای پس از آن شیوه بیان هنری و اسلوب سخن سرایی و تاملات شاعراته تازگی و لطافت خاص دارد همواره مورد توجه خوانندگان قرار گرفته است و او را در اسلوب خاص خودش باید شاعری ممتاز و یگانه به شمار آورد.
رپا براهنی در کتاب طلا در مس درباره او می گوید:
«خانم فروغ فرخزاد در سه کتاب اسیر، دیوار و عصیان بیشتر هوس های زنانه را به نظم می کشد ولی تولدی دیگر به سوی ایجاد تصاویر زنانه از زندگی خصوصی و اوضاع محیط خود گراییده است و به عنوان شاعر با تولدی دیگر متولد می شود.
... فرزخزاد هرگز مقدمه نمی چیند و به ندرت نتیجه می گیرد. او شعرش را از وسط شروع می کند و گویی در وسط های همان حالت نیز آن را تمام می کند.
تصاویر او به طرزی ابلهانه مبالغه آمیز نیستند، نه زیاده از حد شفاف هستند تا معمولی به نظر آیند و نه زیاد از اندازه مبهم تا درک نشده بنمایند. تصاویر او با تجربیات عاطفی هستند که می توانند به صورت تجربیات عمومی درآیند و یا تجربیاتی هستند با خصوصیات عمومی که موقتاً به او تعلق یافته اند.
فرخزاد از کلمه شروع نمی کند از شیئی شروع می کند و می کوشد تا اشیاء را به وسیله کلمات خود بیان کند. فروغ چنان نیرویی در عواطف صمیمی و ساده و عمیق خود دارد که نسل های جدید بعد هرگز از تاثیرش گریز و گریزی نخواهد داشت».
دکتر غلامحسین یوسفی دربار او در چشمه روشن می گوید:
«فروغ با استفاده آزادنه از کلمات و ترکیبات مورد نیاز در شعر خویشتن، و بیش از آن با تصویرهایی که پدید آورده توانسته است بخصوص برخی مظاهر خشن و ناهموار زندگانی مردم را در شعرش نمایش دهد. بدین سبب واژگان شعری او اگر از کلمات کهن با مصطلحات فصحای پیشین کم بهره است از این سو باور شده و وسعت تعبیر پیدا کرده است».
سایر مشاهیر تفرش
1- آقا گلخنی تفرشی:
در تذکره « روز روشن » می خوانیم : گلخنی تفرش همشیره زاد شهید قمی است و ناسخ « شمع انجمن »او را گلخن بدون یای نسبت نوشته و وی از ارباب علم و فضل بود و عمر به رندی و هزل و مزاح می گذرانید و با شاه و گدا و فقرا و اغنیا گفتگو به خوش طبعی کرده و کسی از مزاحش آزرده نشدی .
2- آقا صادق تفرشی:
دنبلی در نگارستان دارا ازا و با عنوان « از قدمای معاصرین » و « فاضل کامل » یاد می کند و می نویسد او معلم رضا قلی میرزا پسر نادر شاه افشار بود. طبعی روان و ذوقی سیلم داشته و در قالب مثنوی و غزل شعر می سروده است.
3- تائب تفرشی ( قصی ) :
اسمش فخرالدین و تخلصش تائب نصر ابادی درباره اونوشته است « فخرا نام داشته ، بدهند رفته و با ملافرح ا.. مشاعره داشته گویا در آنجا فوت شد ازاین شاعر نیز ابیاتی پراکنده بر جای مانده است که گواه باریکه خیالی اوست.
4- داعی تفرشی:
مولانا میرمحمد مومن متخلص به داعی از شعرای نیمه دوم قرن 11 و نیمه اول قرن 12 هجری است واز شعرای معاصر شاه سلیمان صفوی ( 1077 – 1106 ) وشاه سلطان حسین ( 1106-1125 ) ، شاه طهماسب دوم ( 1135 –1145 ) و نادرشاه افشار ( 1148 –1160) به شمار می رود. وفات وی را در سال 1155 و در سن 90 سالگی دانسته اند اما در کتاب سفینه المحمود وفات او 1167 ذکر شده است.
5- دانش تفرشی:
صاحب حدیقه الشعرا درباره اوچنین نگاشته است : اسمش میرزا هادی و از سادات عالی در جات تفرش است. در انشا قادر و در استیفا ماهر در حکومت حاجی محمد ولی میرزا به یزدرفته به انشا و استیفا مشغول شد . بعد از عزل اجباری شاهزاده که از طهران به حکومت خود برگشت و عبدالرضا خان یا نمی شده راهش نداد و اموال اون ضبط کرده و عیالش را برهنه بیرون کرد دانش در آنجا ماند و متاهل شد .
6- دبیر تفرشی:
صاحب حدیقه الشعرا درباره او چنین آورده است : اسمش میرزا عنایت ا.... و پدرش میرزا هدایت است که از مستوفیان آقا محمد شاه قاجار بوده و خود دبیر ومنشی خوبی بوده و از این جهت دبیر تخلص نموده چند هم وزارت شاهزاده احمد علی میرزای خاقان را نمود و از خاتمه مالش اطلاعی حاصل نشده است.
7- ذره تفرشی:
در تذکره حدیقه الشعرا درباره او می خوانیم : اسمش میرزا عبدالغنی و اصلش از تفرش قم و در آذربایجان مشغول خدمت نایب السلطنه و از ملتزمین مجلس مرحوم قائم مقام بوده خالی از مراتب علم و کمال و خط و ربط هم نبوده شعر هم می گفته است.
8- رفیقی تفرشی:
از شاعران قرن 13 می باشد. هر چند زیاد در دریای شعر غوطه ور نبوده اما ابیاتی محکم از او به جای مانده و در نگارستان دارا چنین معرفی شده است. اسمش میرزا محمد علی از طبقه سادات رفیع الررجات طباطبائی تفرشی من اعمال قم است. اغلب اوقات و اکثر عمران در دارالسلطنه اصفهان به درس و بحث به سر برده است.
9- شهری تفرشی :
در تذکره نگارستان دارا درباره او چنین می خوانیم: عهدی است که در آذربایجان متوقف می باشد. شهری به کام و شربت و حلاوت کلامش در جام است. همدمی با حقوق و وفاست و پاس آشنایی دارد و سیاحت بسیار کرده و سرد و گرم روز دیده با دوستان مهربانی آرد و در هر حالت عمر به خوشدلی گذارد و صاحب دیوان است.
10- ظهیرای تفرشی:
مولانا علی حزین الاهیجی ( 1103-1180 ه.ق. ) از معاصران ظهیرا بوده و محضرش را درک نموده است. در کتاب تذکره المعاصرین خود را از ظهیرای تفرشی بدنیکی یاد می کند و او را به داشتن مرتبتی بلند در دانش ولطافت طبع ستوده است.
11- عراف تفرشی:
عبدالرزاق دنبلی در تذکره نگارستان دارا از او چنین یاد می کند : اسمش میرزا هدایت اصلش از تفرش و در سرکان همدان به تعلیم اطفال مشغول است.
15- میرزا ابولحسن تفرشی: در تذکره سخنوران قم به نقل از تذکره خطی خربات آمده است : میرزاابوالحسن تفرشی مشهور به فراهانی از سادات عالی درجات آنجاست و اکثر اوقات در شیراز می باشد و به کشب فضائل و کمالات مشغول است و به غایت فاضل است و الحال که تاریخ در سنه 1015 قمری است در آن دارالملک است طبیعت او از اشعار او معلوم می شود . اصل او از تفرش است اما چون در فراهان نشو و نمو یافته به فراهانی مشهور است.
13- میرزا عبدالحمید تفرشی:
از شاعران دوره قاجار است و رضا قلی خان هدایت در مجمع الفصعا درباره او چنین می نویسد. :
اسمش میرزا عبدالحمید و در اخلاق حمیده وحید و از پویندگان فقرا و گویندگان شعراست . از حسن خط صاحب خط اوفی از لطف طبع حاوی خدا علی به دست رنج کتابت وجوه معاش حاصل کند و از قیود ملا رفت ملوک تن زند.
14- میر عبداغنی تفرشی :
از لحن کلام حزین لاهیجی درباره میرعبدالغنی بر می آید که او در شعر مقام بلندی نداشته و البته شعر شناس خوبی بوده است. حزین درباره شعر او می نویسد. از احفاد فاصل مرحوم و نوادر روزگار بود.فقیه به شعر فهمی و سخن شناسی او کسی ندیده است. در ذکا و استقامت سلیقه بی نظیر و تحصیل متداول علوم نموده.
15- وفایی تفرشی:
صاحب تذکره اختر که معاصر وفایی بوده درباره او چنین نگاشته است « خلف محمد حسین بیگ، از اعیان تفرش است. وی در شیراز از تربیت یافته و چند سال نیز در اصفهان در سلک طلبه بر تحصیل مشغول بود. »عبدالرزاق بیگ در کتاب نگارستان درباره او نوشته است « مودب و پسندیده اطوار و مهذب و ستوده کردار و درویش طبع و غنی دل و خوش مشرب و پاکیزه آب و گل است یک دو سفر او را در دارالسلطنه تبریز دیدم و به صحبتش رسیدم.
16- هجری تفرشی:
مولوی محمد مظفر در تذکره روز روشن علت اختلاف اسامی هجری را بیان می کند : هجری میرابوالقاسم ابن آقا محمد صادق در آفتاب عالمتاب و شمع انجمن او را قمی و در نگارستان دارا، تفرشی و بعضی او را اصفهانی نوشته وجهتش آنکه خودش از سرزمین قم و اضلش از تفرش و منشاء و مکسب علم و هنر وی شهر اصفهان بود در ساختن شمشیریه طولانی داشت و خط رشت جلاواجل تیغ هلاک بر سرش گذاشت.
واله داعستانی در تذکره «ریاض الشعرا» نوشته است :
هجری شمشیرگر قمی چون تیغ غمزه خوبان خونریز و مانند تیرنگاه دلبران فتنه انگیز بوده است.
از دیگر شاعرن تفرشی می توان :
1- ادیب تفرشی
2- باذلی تفرشی
3- پروانه تفرشی
4- حکیم لوری تفرشی
5- تائب تفرشی
6- روحانی تفرشی
7- شرقی تفرشی
8- صفایی تفرشی
9- فاطمه تفرشی
10- قدسی تفرشی
11- هاشمی تفرشی
12- وجهی تفرشی
13- وکیلی تفرشی را نام برد.