شهر من تفرش

شهر من تفرش

۱۳۸۶ دی ۲۶, چهارشنبه

کمیجان تفرش - شهر فخرالدین عراقی

عکسِ‏‎Mehran Shahhosseini‎‏
کمیجان شهر کوچکی در بخش مرکزی اراک است که با داشتن طبیعت بکر و آثار تاریخی چون بازار، قلعه خاندان بهادری، و خانه شاعر شهیر فخرالدین عراقی چونان نگینی در استان مرکزی می درخشد.

جاذبه های کمیجان به همین جا ختم نمی شود ودارای طبیعت سبزی است که معروفترین آن منطقه وفس و تپه چرگزی باغ های حسن آباد و شیخ دیل، محمود بلاغی و قوش دره از دیگر دیدنی های نگین سبز گردشگری کمیجان است.

روستای زیبای وفس (عکس ضمیمه) در حصاری از کوه‌های نسبتاً بلند واقع شده است و از سمت جنوب، مشرق و مغرب در محاصرهٔ کوهستان قرار دارد و تنها از سمت شمال به درختستانها و باغهای میوه منتهی می‌شود.آخرین اظهار نظر سرپرست میرتث فرهنگی استان مرکزی از تلاش برای تبدیل کردن این روستا به هدف گردشگری کشور و روستاهایی مانند ماسوله و ابیانه است.

سمقاور روستایی در دل کمیجان است که مردمان آن در کنار کشاورزی، به هنر منبت (عکس ضمیمه) مشغولند وسالانه صدها کامیون کالاهای چوبی چون مبل های منبت کاری شده از این روستا به سراسر کشور حمل می شود.

سنگواره در شهرستان کمیجان (عکس ضمیمه).

ميلادگرد يكى از روستاهاى نزديك كميجان مى‌باشد. (البلدان. ص ١٠٠) در تاريخ قم مى‌خوانيم كه: حدّ اوّل قم از ناحيت همدانست تا ميلاذجرد كه آن ساوه است (ص ٢۶) مراد برستاق ساوه شهر ساوه نيست كه از كورۀ همدانست بلكه غير آنست و اليوم شهريست كه آن را ميلادجرد مى‌خوانند (همان. ص ۵٧) ميلادگرد را ميلاد پسر گرگين به دستور كيخسرو بنا نهاد. (همان. ص ٧٩ و ٨۴) بايستۀ يادآوريست كه ميلاد پسر گرگين نبوده بلكه پدر گرگين بوده است و معلوم نيست به چه سبب در تاريخ قم پدر و پسر جاى خود را عوض كرده‌اند. در فرهنگ جغرافيايى ايران زير نام ميلادجرد آمده: قصبۀ جزء دهستان شراء پائين بخش و قس شهرستان اراك ١٣ كيلومترى جنوب غربى كميجان سر راه كميجان به همدان. دامنۀ كوه. سردسير. آب از رودخانۀ شراء. اين آبادى يك‌بار به هنگام هجوم مغول و بار ديگر در فتنۀ افغان ويران شده است. خرابه‌هاى آبادى قديم و آثار برج و بارو و علائم خندق اطراف آن كاملا نمايان است و ضمن حفريات اشياء قديمى در آن ديده مى‌شود.
________________________________________________________

عکسِ‏‎Mehran Shahhosseini‎‏شیخ فخرالّدین ابراهیم عراقی فرزند عبدالغفار کمیجانی بود. و در کمیجان به دنیا آمد او پس از تکمیل آموزش قرآن برای ادامهٔ تحصیل به همدان رفته، و در آن‌جا تحصیل کرد. در کودکی قرآن را از بر نمود و می‌توانست آن را به آواز شیرین و درست قرائت کند. وقتی که هفده ساله بود جمعی از قلندران به همدان فرود آمدند و عراقی نیز بهمراه آنان به هندوستان رفت و به شاگردی شیخ بهاء الدین زکریا درآمد و بعد از مدتی با دختر او ازدواج کرد که از وی پسری آمد و به کبیرالدین موسوم گشت.
به روایت حمدالله مستوفی در کتاب تاریخ گزیده نام او ابراهیم، لقبش فخرالدین و نام پدر و جدش بوذرجمهر این عبدالغفار الجوالقی در همدان است. تولد عراقی بنا به تحقیق سعید نفیسی روستای کمیجان از نواحی شهر همدان و به سال ۶۱۰ هجری است. فخرالّدین عراقی در ۸ ذوالقعده ۶۸۸ ه. ق.، در دمشق درگذشت.

بیست و پنج سال سپری شد، و شیخ بهاءالدین وفات یافت، در حالی‌که، عراقی را جانشین خود کرده بود. بعد از هند، عراقی عزم مکه و مدینه کرد، و پس از حج جانب روم شد. در قونیه، به خدمت مولانا رسید، و مدتها در مجالس سماع حاضر شد. وی پس از سال‌ها اقامت در روم جانب شام رفت.

خوشا دردي!که درمانش تو باشي

خوشا دردي!که درمانش تو باشي
خوشا راهي! که پايانش تو باشي
خوشا چشمي!که رخسار تو بيند
خوشا ملکي! که سلطانش تو باشي
خوشا آن دل! که دلدارش تو گردي
خوشا جاني! که جانانش تو باشي
خوشي و خرمي و کامراني
کسي دارد که خواهانش تو باشي
چه خوش باشد دل اميدواري
که اميد دل و جانش تو باشي!
همه شادي و عشرت باشد، اي دوست
در آن خانه که مهمانش تو باشي
گل و گلزار خوش آيد کسي را
که گلزار و گلستانش تو باشي
چه باک آيد ز کس؟ آن را که او را
نگهدار و نگهبانش تو باشي
مپرس از کفر و ايمان بي دلي را
که هم کفر و هم ايمانش تو باشي
مشو پنهان از آن عاشق که پيوست
همه پيدا و پنهانش تو باشي
براي آن به ترک جان بگويد
دل بيچاره، تا جانش تو باشي
عراقي طالب درد است دايم
به بوي آنکه درمانش تو باشي

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82%DB%8C
http://www.youtube.com/watch?v=fShc8CAUifc
https://www.youtube.com/watch?v=Q4Ax5335GXI
http://www.youtube.com/watch?v=xL-MFrdZZmo